آموزشگاه زبان ایران آکسفورد بهانه رایج افرادی که در یادگیری زبان موفق نبودند را همیشه شنیده است. امروز به ۵ افسانهی رایج دربارهی چند زبانیها و زبانآموزان اشاره می کنیم که اگر آنها را بدانید مطمئنا می توانید درک بهتری نسبت به آموزش زبان بدست آورید.

به این ۵ افسانهی رایج دربارهی چند زبانیها و زبانآموزان دقت کنید
افسانهی ۱: چند زبانیها به طور ذاتی از زبانها بهرهمند هستند و راحت آنها را می فهمند.
این افسانهای است که من از همه بیشتر شنیدهام. این ایده که چند زبانیها یک ذهن تک و در ‘سطح نابغه’ دارند، یا از لحاظ ژنتیکی مستعد ‘ژن زبان’ هستند بسیار رایج است.
من بر این باورم دلیل بسیار فراگیر بودن این افسانه این است که بیشتر افراد از یادگیری زبان میترسند. این افسانه، بیشتر از بقیه، به افراد بهانهی دم دستی میدهد که بگویند چرا نمیتوانند زبانی جدید را یاد بگیرند.
به هر حال، اگر شما ‘از لحاظ ژنتیکی مستعد’ هستید که در چیزی خوب نباشید، آن وقت به طور طبیعی این معنی را میدهد که شما نمیتوانید آن را به دست بیاورید، درست است؟
اشتباه است! یادیگری زبان مشابه رنگ چشمان شما نیست یا این که چه قدر قدتان بلند می شود. این یک مهارت است، و مانند هر مهارتی، میتواند یاد گرفته شود.
افسانهی ۲: چند زبانهها ذهن فوق العادهای دارند.
وقتی شخصی می تواند به ۳، ۴ یا حتی ده زبان صحبت کند، بسیاری از افراد فرض میکنند که آن ها یک ذهن تصویری دارند یا به خواست خود میتوانند هزاران تکه اطلاعات را در مغز خود ذخیره کنند.
یادگیری هزاران و هزاران لغت باید به توانایی ویژه یا هوش احتیاج داشته باشد، درست است؟ نه لزوما. درست است که اگر شما با استفاده از حافظه ی استاندارد طوطی وار سعی کنید چیزی را به یاد بسپارید- بارها تکرار کردن چیزی مشابه به این امید که در مغزتان بماند- برگرداندن اطلاعات برای شما سخت خواهد بود. حالا که به آن فکر می کنم، اگر زبان ها را طوطی وار یاد گرفته بودم، به احتمال زیاد سال ها قبل از روی ناامیدی تسلیم شده بودم.
من بر این باورم که دلیل پیدایش این افسانه این بود که بیشتر افراد موقعیکه در مدرسه بودند هرگز تکنیکهای حافظه را یاد نگرفتند. اگر معلمان تکنیک های فکری مشابهی را که بیش تر چند زبانه ها برای یادگیری لغات استفاده می کنند، تدریس می کردند، آن وقت افسانه ی یک حافظه ی قوی باطل می شد. حقیقت این است که چند زبانه ها راهحلهای فکری فوق العادهای را یاد گرفتهاند که شما هم میتوانید بیاموزید.
افسانهی ۳: چند زبانهها هزاران دلار/یورو/پوند دارند که خرج سفر کنند
با توجه به این که چند زبانهها ‘همهی وقت خود را صرف سفر به دور دنیا میکنند’ (افسانه ای که الان دربارهاش بحث می کنیم)، به طور مسلم باید مقدار زیادی پول آمادهی خرج کردن داشته باشند که به این سفرهای بین المللی برای یادگیری زبان بروند.
می فهمم که چرا مردم احتمالاً این طور فکر می کنند. فقط نگاهی به قیمت ‘استاندارد’ بلیط از نیویورک به پاریس بیندازید، یا قیمت یک اتاق در هتل شهری بزرگ. به وضوح هر شخصی که زیاد سفر می کند پولدار است!
خب، نه واقعاً. آنچه شما باید متوجه شوید این است که چند زبانه ها خیلی چاره ساز و مبتکر هستند و «راهحلها» را یاد گرفتهاند که به آنها کمک میکند تا قیمتهای سفر بین المللی را کاهش دهند.
افسانهی ۴: چند زبانهها وقت آزاد بیشتری نسبت به افراد ‘عادی’ دارند.
در یک طرف افسانه این ایده است که چند زبانهها همهی فعالیتهای لذتبخش زندگی خود را رها میکنند- وقت گذراندن با دوستان و خانواده، بیرون رفتن به منظور تماشای فیلم، یا ورزش کردن- تا ملزومات وقت زیادی که یادگیری زبان احتیاج دارد را برآورده کنند.
در طرف دیگر افسانه این ایده است که چند زبانه ها کار بهتری برای انجام دادن با وقت خود ندارند جز این که آن را صرف یادگیری زبانها کنند، هیچ مسئولیتی یا تعهدی به شخصی ندارند به جز عشقشان به زبانها.
افسانهی ۵: چند زبانه ها افراد بسیار گردشگری هستند و خواستار توجه میباشند
تصویر یک چند زبانهی اجتماعی که در یک مهمانی، سبک بالانه از طرفی به طرف دیگر می رود و از یک زبان به زبان دیگر صحبت میکند و افراد را با دلربایی و جذابیت خود محسور می کند، یک افسانهی رایج است.
این احتمالاً به این دلیل است که چند زبانهها به طور فعال به دنبال موقعیتها هستند تا صحبت کردن به آن زبان را تمرین کنند. پس احتمال دارد این طور به نظر برسد که آن ها یک توانایی ذاتی در دوست پیدا کردن دارند در حالی که آن ها واقعاً فقط سعی می کنند تا بیشتر برای صحبت کردن وقت داشته باشند (البته هنگام ملاقات افراد جدید و جالب).