اصطلاحات جالب زبان آلمانی

آموزشگاه زبان ایران آکسفورد به برخی از اصطلاحات جالب زبان آلمانی اشاره می کند که می تواند به نزدیک تر شدن تفکر شما به آلمانی ها بسیرا کمک کننده باشد. آموزش زبان آلمانی را با آموزشگاه زبان ایران آکسفورد تجربه کنید.

اصطلاحات جالب زبان آلمانی
اصطلاحات جالب زبان آلمانی

به اصطلاحات جالب زبان آلمانی توجه کنید:

احتمالا این عبارت را شنیده اید” اگر بخواهید زبان آلمانی یاد بگیرید باید مثل یک آلمانی فکر کنید”. به بیان دیگر، باید معنایی که ورای معنای تحت اللفظی آن است را درک کنید. برای مثال در زبان انگلیسی متکلمین آن زبان می گویند ” من بنزین تموم کردم” اما ماشین بدون بنزین حرکت نمی کند. این فقط به معنای آنست که بنزین ماشین کم است، همین. اینها اصطلاح هستند و زبان آلمانی پر از اصطلاح است.

اصطلاحات فقط عباراتی با معانی مثبت هستند و به نوعی تاریخچه ی فرهنگی و اجتماعی یک کشور را نشان می دهند. ممکن است یک اصطلاح انگلیسی با یک اصطلاح آلمانی مرتبط باشد، اما از نظر تحت اللفظی به شیوه ای متفاوت باشند. برای مثال اصطلاح انگلیسی ” مثل آب خوردن ” به چیزی برمی گردد که به سهولت و لذت انجام می دهیم. در زبان آلمانی این اصطلاح” Das schaffe ich mit links” است که معنای تحت اللفظی انگلیسی آن ” فقط می توانم آن را با دست چپ انجام دهم” می باشد.

بنابراین یادگیری اصطلاحات به شما حس خلاقانه ی بیان افکارتان را می دهد. در اینجا چند اصطلاح آلمانی با معنای انگلیسیشان آورده شده است.

Da steppt der Bär(معنای تحت اللفظی: خرس اونجا می رقصه)_ مهمانی خوبی خواهد بود.

Tomaten auf den Augen haben( معنای تحت اللفظی : گوجه روی چشم داشتن)_ نسبت به چیزهایی که در اطراف می گذرد بی اطلاع بودن.

Himmel und Hölle in Bewegung setzen( معنای تحت اللفظی: بهشت و جهنم را به حرکت بیاندازید)- بهشت و زمین را حرکت دهید.

Eine Extrawurst verlangen (معنای تحت اللفظی: سس اضافی در خواست کردن) _ درخواست درمان ویژه دادن

Da kannst du Gift drauf nehmen ( معنای تحت اللفظی: می توانی درون آن زهر بریزی)_ می توانی روی آن شرط ببندی

den Nagel auf den Kopf treffen( معنای تحت اللفظی: با ناخن به سر ضربه زدن) زدی به هدف

seinen Senf dazugeben ( معنای تحت اللفظی: خردل خود را اضافه کردن)_ دو سنت گذاشتن

klar wie Kloßbrühe( معنای تحت اللفظی: مانند صابون پاک کردن)_ مثل کریستال شفاف

Schwein haben ( معنای تحت اللفظی: خوک داشتن)_ خوش شانس بودن