آموزشگاه زبان ایران آکسفورد در این بخش به روش های یادگیری زبان برای بزرگسالان می پردازد که استراتژی های مورد نیاز افراد بالای ۱۸ سال برای آموزش زبان می باشد.
به روش های یادگیری زبان برای بزرگسالان توجه کنید:
واژگان
با استفاده از ترجمهی یک کلمه مانند homeless مقایسه کنید و آن را در تعدادی از جملات قرار دهید که معنای آن را همانند کاربردش کاوش میکند.
- بیخانمانها، خانهای برای رفتن ندارند.
- آنها معمولاً پول کمی دارند و از خانوادهها یا شرایط مشکلدار میآیند.
- آیا پدیدهی بیخانمانی با پول دادن به آنها حل میشود؟
- اگر بیخانمان بودند چکار میکردم.
- هرگز نمیخواهم که بیخانمان شوم.
من نمیگویم که همهی این جملههای باید ساخته شوند، اما الان فقط به غنی بودن کلمه نگاه کنید. وقتی این کار انجام شود، چه کسی میتواند معنایش را فراموش کند.
صورتهای زبانی
یادگیری ابراز تفکرات و ایدههای خود و فهم این که تفکرات و ایدههای دیگران چیست در مرکز یادگیری زبان است. موضوع یادگیری گرامر نیست. موضوع یافتن این است که ‘من وقتی می خواهم چنین ایدهای را ابراز کنم، از چه حالات زبانی باید استفاده کنم؟’ احتمال دارد که این مانند تفاوتی جزئی قلمداد شود. شاید این طور باشد اما موردی ضروری است که هر زبانآموز موفق به طور ذاتی میداند یا طی گذر زمان متوجه میشود. ایده ها گاهی گمراه کننده هستند پس توضیح آنها با استفاده از ‘چون’ یا تعدادی ابزارهای دیگر در این جا گاهی کمک کننده است. به موارد پایین توجه کنید:
I should have gone to visit him because I feel guilty now that I didn’t.
باید برای ملاقاتش میرفتم، چون الان که نرفتم احساس گناه میکنم.
She should have come to visit me when she came to town. I just can’t understand why she did not. I feel let down.
وقتی به شهر آمد باید برای ملاقات من میآمد. اصلاً نمیفهمم چرا این کار را نکرد. احساس یأس میکنم.
My son should have had less food as he looks quite sick now.
پسرم باید کمتر غذا میخورد چون الان به نظر مریض میآید.
Should you have studied harder so you could have been accepted into the course of your choice.
What is the point in saying “I should have“? It is like crying over spilt milk!
اگر سختتر درس خوانده بودی میتوانستی در دورهی مورد انتخابت قبول شوی. گفتن “I should have“ چه سودی دارد. مانند گریه کردن برای شیر ریخته شده میماند!
هر جمله، اکتشاف فکر است، یعنی تبدیل کردن آنچه که یاد میگیرید به متنی متفاوت، معنایی متفاوت و گاهی اوقات صورتهای کمی متفاوت.
تلفظ
داشتن مشکلات متعدد در تلفظ موقع رفتن از یک زبان به زبانی دیگر رایج است. اصلاح آنها احتمال دارد به این معنی باشد که در مواردی مثل حالت دهان خود، جایی که صدا از آن نشأت میگیرد و جایگاه و حرکت زبان خود، بعضی تغییرات را اعمال کنید. به محض اینکه این کار را کردید، شما باید آن تغییر را در تمام متون مختلف آوایی حفظ کنید.
برای مثال، حتی وقتی که در صدایی مانند ‘th’ در ‘thigh’ حرفه ای شدید، برای این که به طور کامل در آن حرفهای شوید باید آن را بگویید:
- در آغاز کلمات، در ادامهی مصوتهای مختلف و ترکیبات صامتها (think, thought, three, thirty…)
- در وسط کلمهها، بین ترکیبات مصوتها و صامتها (truthful, toothpick, healthy, pathway…)
- در پایان کلمات پس از ترکیبات مختلف مصوت و صامت (lathe, bath, broth, month…)
سپس مسئلهی حضور لازم ذهن و کنترل برای برای انجام کار مشابه در زمانیکه لغات در عبارات کوچک، جملات بلندتر و نهایتاً وسط یک مکالمهی کامل هستند.
به محض اینکه زبانآموز به انجام تمارینی شروع میکند که آگاهانه آنچه را که در موقعیتهای آوایی مختلف لازم است، کشف کند، آنچه را که در حال یادگیریاش هستند، مختص خود میکنند. این توسط کشف آن چه باید انجام دهند کمک میشود، تا کیفیت صدا را در مرکز هر چیز دیگری حفظ کنند.
برای بزرگسالانی که درگیر هستند یا کسانی که میخواهند در چگونگی یادگیری خود بهتر شوند، جواب این است که همیشه بیش از حد انجام ندهند. گاهی تغییر دادن آن چیزی است که انجام میشود.