۲۵ ضرب المثل زبان آلمانی با معادل فارسی + فیلم

بیایید ۲۵ ضرب المثل آلمانی را ببینید تا فرهنگ آلمانی ها را بهتر بشناسید

آموزشگاه زبان ایران آکسفورد مرکز تخصصی زبان آلمانی و آزمون های ZD آلمانی در ایران می باشد. امروز می خواهیم به ۲۵ ضرب المثل زبان آلمانی به همراه معادل های فارسی آنها به همراه تلفظ و فیلم به شما نشان می دهیم. ضرب المثل های هر کشور و زبانی نشان دهنده تفکرات آن مردم و هم چنین فرهنگ آن کشور است. پی حتما این مطلب مفید را با دقت بخوانید و برای اینکه بیشتر شبیه آلمانی زبان ها شوید، بسته به موقعیت از یکی از آنها در مکالمه های آلمانی استفاده کنید تا بیشتر شبیه آلمانی زبان ها به نظر برسید.

به شما پیشنهاد می دهیم حتما مطلب اهمیت آموزش زبان آلمانی را بخوانید و جایگاه زبان آلمانی در دنیا را بهتر بشناسید.

25 ضرب المثل آلمانی
۲۵ ضرب المثل آلمانی

انگلیسی که یک زبان از خانواده ی ژرمنیک است اشتراکات زیادی با آلمانی دارد، از جمله کاربردِ گسترده ی عبارات اصطلاحی. ما امروز می خواهیم به بعضی از اصطلاحات معروف آلمانی و ضرب المثل هایی بپردازیم که آلمانی ها دوست دارند استفاده کنند. پس خواه شما برنامه ریزی کرده اید تا به سفر بروید یا فقط می خواهید آلمانی خود را تقویت کنید، اینها ۲۵ ضرب المثل آلمانی باحال هستند که باعث می شوند مشابه یک شخص بومی به نظر برسید!

Tomaten auf den Augen haben

ترجمه: “گوجه داشتن در چشمان خود.”

معنا: قادر نبودن به مشاهده ی مسائل واضح. به نوعی مانند گفتنِ این است: “he has his head in the sand.”

Ich verstehe nur Bahnhof

ترجمه: “من فقط ایستگاه قطار را متوجه می شوم.”

معنا: من هیچ کدام از موارد گفته شده را متوجه نمی شوم. ظاهراً خواستگاهش از این واقعیت است که وقتی کسی در ایستگاه قطار موردی را اعلام می کند معمولاً فهمش سخت است، پس همه ی آنچه شما متوجه می شوید “bla bla bla bahnhof (trainstation)” است. در نتیجه فقط “ایستگاه قطار” را متوجه می شوید.

Die Katze im Sack kaufen

ترجمه: “خریدن گربه در کیسه”

معنا: خریدن چیزی بدون اینکه اول آن را بررسی کنید. در قدیم، فروشندگان در بازار گاهی در ساک خریدار به جای خرگوشی که سفارش داده بودند گربه ی بی ارزشی را می گذارند. ظاهراً خرگوش ها خوشمزه تر هستند.

قبل از دیدن بقیه ضرب المثل ها حتما این فیلم را ببینید تا با تلفظ ضرب المثل هاهم آشنا شوید:

مطمئنا تا اینجا دیدن این ضرب المثل ها از بین ۲۵ ضرب المثل زبان آلمانی برایتان جالب بوده. پیشنهاد می کنیم حتما ویدیوی برخی از این ضرب المثل ها را به همراه تلفظ آنها ببینید تا حسابی با آنها آشنا شوید.

ضرب المثل های زبان آلمانی

Das ist mir Wurst

ترجمه: “همه ی آن برای من سوسیس است.”

معنا: اهمیت نمی دهم. یک تئوری در مورد اینکه خواستگاهش کجا است این است که واقعاً اهمیتی ندارد سوسیس با چه چیزی پر می شود، تا موقعی که خوشمزه باشد.

Spinnst du?

ترجمه: “داری می چرخی؟”

معنا: داری از خودت داستان سرهم می کنی؟/دیوانه شدی؟ خواستگاه این عبارت از این واقعیت است که قبلاً خانم ها عادت داشتند کل شب را بیدار بمانند و داستان هایی را برای گذران زمان به هم بگویند. با این حال امروزه در مجموع معنایش با “دیوانه شدی؟” همسوتر است.

Kein Schwein war da

ترجمه: “هیچ خوکی آنجا نبود.”

معنا: هیچ کس آنجا نبود. “خوک” یکی از آن لغاتی در آلمانی است که می تواند هم معنای مثبت داشته باشد و هم منفی. اگر شما مستقیماً کسی را خوک (Schwein) خطاب کردید… آماده ی دعوا باشید. اما اگر شما کسی را “خوک بیچاره” (armes Schwein) خطاب کردید، در آن صورت بیشتر به معنای “آدم بیچاره” است.

Das kannst du deiner Oma erzählen

ترجمه: “شما می توانید آن را به مادربزرگ خود بگویید.”

معنا: من هیچ کدام از حرف هایت را باور نمی کنم. احتمالاً مادربزرگ شما حرفتان را باور می کند…

Ich habe die Nase voll!

ترجمه: “بینی من پر است!”

معنا: دیگه به اینجام رسیده!

Da liegt der Hund begraben

ترجمه: “آنجایی است که سگ خاک شده است.”

معنا: مشکل/دلیل/مساله این است. اغلب بعد از متوجه شدنِ اینکه مساله چیست استفاده می شود برای مثال، “پس اینجا است که سگ را خاک کرده اند!” هیچ کس دقیقاً مطمئن نیست که خواستگاهش کجا است اما گمان می شود که ارتباطی با سگ هایی دارد که صاحب های خود را تا قبر دنبال می کردند.

Nul Acht Funfzehn

ترجمه: “صفر هشت پانزده” (۰۸/۱۵)

معنا: خوبه/متوسط است. تا حدی تاریخچه ای باحال در اینجا وجود دارد. ۰۸/۱۵ تفنگ مورد استفاده ی متداول در طول جنگ جهانی اول بود. از آن موقع، گفتنِ ۰۸/۱۵ در اصل به این معنا بود که همه چیز خوبه. سفرت چه طور بود؟ ۰۸/۱۵

Das A und O

ترجمه: ” Aو O”

معنا: مهمترین مساله. مانند انگلیسی، ” Aو O” به آلفا و امگا اشاره دارند.

Affenliebe

ترجمه: “عشق میمونی”

معنا: عشق اغراق شده/خفقان آور . معمولاً برای توصیف عشق بعضی از والدین به بچه هایشان استفاده می شود. این لغت که در قرن ۱۸ ابداع شد به روشی اشاره دارد که مادران میمون شیفته ی بچه هایشان هستند، آنها را لیس می زنند و غیره. این همچنین می تواند به عشق کورکورانه اشاره داشته باشد.

Etwas ausbaden müssen

ترجمه: “مجبور به پاک کردن چیزی”.

معنا: تحمل عواقب چیزی که شخص دیگر باعث آن بوده است. خواستگاهش از اینجا است که در قدیم خیلی ها در حمام از همان آبی استفاده می کردند که بقیه استفاده می کردند. در آن صورت نفرِ آخر نه تنها با آب سرد و کثیف حمام می کرد بلکه وان را هم می شست.

Den Ball flach halten

ترجمه: “توپ را پایین نگه داشتن”.

معنا: اجتناب از ریسک یا از فرصت ها استفاده نکردن. خواستگاه آن از فوتبال آمریکایی/فوتبال است که بازیکنان پاس های کوتاه می دهند تا کنترل بیشتری روی توپ داشته باشند.

Durch die Bank

ترجمه: “از طریق نیمکت”

معنا: انجام شدن/کامل شدن. در طول قرون وسطی در بعضی مناطق رسم این بود که طبق ترتیبی که مردم بر سر میز نشسته اند به آنها غذا بدهند. به محض اینکه نیمکت تکمیل می شد، یعنی غذای همه را فراهم کرده اند. کار کامل شده بود.

Mit harten Bandagen kämpfen

ترجمه: “دعوا با زخم سخت”

معنا: سخت دعوا کردن/بی رحم بودن. خواستگاهِ آن از دنیای بوکس و قبل از کاربرد گسترده ی دستکش های بوکس است. مبارزان فقط دست های خود را گره می کنند، و هر چه محکم تر گره کنند، سخت تر مشت می زنند.

Dort steppt der Bär

ترجمه: “اینجا جایی است که خرس می رقصد”

معنا: آنجا یه خبرایی است. خواستگاهِ آن از قرون وسطی است، وقتی سیرک ها با خرس های رقصنده به شهر می آمدند.

In die Bresche springen

ترجمه: “پریدن به درون سوراخ”

معنا: کمک به کسی در حالیکه جان خود را به خطر می اندازید. در طول قرون وسطی، وقتی قلعه ها یا برج و باروها مورد یورش قرار می گرفتند، ارتش غاصب تلاش می کرد تا به دفاع ها رخنه کند. این سوراخ ها به قیمت به خطر انداختن جسم و جان پر می شد.

Die Flinte ins Korn werfen

ترجمه: “تیر را در ذرت خالی کردن” معنا: تسلیم شدن. در انگلیسی، عبارت مشابهش می شود “to throw in the towel. خواستگاه نسخه ی آلمانی اش برای موقعی است که مزدوران (کسانی که فقط برای پول می جنگیدند) سلاح های خود را به میدان (corn) پرتاب می کردند و بعد جنگ را ترک می کردند، به خصوص وقتی به نظر می رسید که مبارزه نتیجه ای در بر ندارد.

Wo der Pfeffer wächst

ترجمه: “جایی که فلفل ها می رویند”

معنا: جایی واقعاً دور یا غیر قابل دسترس. در اصل، اگر شما تا به حال خواستید تا به کسی بگویید برو گمشو، می گویید “where the pepper grows”.

Wo der Schuh drückt

ترجمه: “جایی که کفش فشار می دهد”

معنا: جایی که مشکل آنجا است. (احتمالاً به وضوح) به این ایده مرتبط می شود که کفش های جدید می توانند اغلب به پاهای شما فشار وارد کنند. پس اگر شما از کسی بپرسید “where is the shoe pressing?”، دارید از او می پرسید مشکل کجا است.

jemandem Honig ums Maul schmieren

ترجمه: “عسل گذاشتن در دهان کسی”

معنا: پاچه خواری کردن.

Das kommt mir spanisch vor

ترجمه: “برایم احساس اسپانیایی دارد”

معنا: برایم عجیب است. خواستگاه این عبارت احتمالاً برای موقعی است که چارلز پنجم در اسپانیا امپراتور آلمان شد. او تغییرات متنوعی را اعمال کرد، مانند اینکه اسپانیایی به عنوان زبان رسمی استفاده می شد. این و در نتیجه عبارت برای آلمانی های بومی بیگانه بود.

Mit Kanonen auf Spatzen schießen

ترجمه: “پرتاب گنجشک با توپ”

معنا: بیش از حد کاری را انجام دادن/بیش از حد عکس العمل نشان دادن

Einen Korb geben

ترجمه: “سبد دادن”

معنا: کسی را رد کردن. این معمولاً در ارتباط با ارتباطات/رقص/ و غیره گفته می شود. به جای “she rejected me” می شود “she gave me a basket”. خواستگاه آن از داستان ها و آهنگ ها در طول قرون وسطی است وقتی پسری مجرد به دختری که دوست داشت پیشنهاد ازدواج می داد و دختر او را در یک سبد از پنجره ی خانه اش بالا می کشید. اگر دختر عشق پسر را قبول نمی کرد، فقط به او اجازه می داد تا به زمین بیفتد یا او را همان جا آویزان ول می کرد. رد کردن عشق وحشیانه بود…

Ein Affentheater aufführen.

ترجمه: اجرای معما. برای اغراق کردن از آن استفاده کنید. پیش زمینه: لغت مرکبِ Aftentheater لغت اسکاندیناویِ aften که به معنای “عصر” است و لغت یونانیِ θέατρος یا “تئاتر” را کنار هم قرار می دهد. پس ‘evening theater’ که لغات اسکاندیناوی و یونانی را با هم ادغام می کند به لغتی آلمانی برای معما تبدیل می شود.

حالا که ۲۵ ضرب المثل زبان آلمانی بسیار کاربردی را دیدید حتما سعی کنید از آنها در مکالمه هایتان استفاده کنید و همکلاسی های خود را شگفت زده کنید.