۲۸۸ اصطلاح انگلیسی با معادل واقعی اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی
در این لیست شما می توانید به حدود ۳۰۰ اصطلاح انگلیسی با معادل های واقعی و ادبی ضرب المثل ها و اصطلاحات فارسی دسترسی داشته باشید. این لیست یکی از ارزشمند ترین ترجمه های مربوط به زبان انگلیسی و فارسی است و از آنجا که اصطلاحات به صورت دقیق با معادل های فارسی ترجمه شده اند نه با ترجمه ماشینی بسیار برای یادگیری ارزشمند هستند.
شماره | English Idiom | معادل فارسی |
۱ | He is closed-fisted. | خیلی ناخنخشک است |
۲ | Union is strength. | یک دست صدا ندارد |
۳ | He leads a dog’s life. | آب خوش از گلویش پایین نمیرود |
۴ | In for a penny, in for a pound. | آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب |
۵ | Liars should have good memories. | آدم دروغگو کمحافظه میشود |
۶ | A good swimmer often drowned. | چاهکن خودش همیشه ته چاه است |
۷ | Poor and proud. | آدم گدا این همه ادا |
۸ | He is poor who carries much not who has not much. | آدم طمعکار همیشه محتاج است |
۹ | It won’t make the sky fall. | آسمان که به زمین نمیآید |
۱۰ | Chalk and cheese. | آسمان و ریسمان به هم بافتن |
۱۱ | Much coin, much care. | هر که بامش بیش برفش بیشتر |
۱۲ | First came, first served. | آسیاب به نوبت |
۱۳ | He has cooked a pottage for you. | سحرخیز باش تا کامروا باشی |
۱۴ | Too many cooks spoil the broth. | آشپز که دو تا شد، آش یا شور یا بینمک میشود |
۱۵ | You won’t miss so much. | آش دهنسوزی نیست |
۱۶ | Truth will out. | ماه پشت ابر نمیماند |
۱۷ | The game is not worth the candle. | آفتابه خرج لحیم کردن |
۱۸ | A man is known by the company he keeps. | بگو دوستت کیست تا بگویم کیستی |
۱۹ | Striving to better. | قناعت پیشه کردن |
۲۰ | What the heart feels the tongue speaks. | آنچه در دل است به زبان میآید |
۲۱ | Man proposes, god disposes. | از تو حرکت، از خدا برکت |
۲۲ | Hunger will tame a lion. | احتیاج مادر اختراع است |
۲۳ | Fair exchange no robbery. | آنچه عوض دارد، گله ندارد |
۲۴ | One man’s meat is another man’s poison. | علف باید به دهن بز شیرین بیاید |
۲۵ | Let bygones bygones. | آنچه گذشت، گذشت |
۲۶ | Be truth, and fear not. | آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است |
۲۷ | Honey is sweet, but the bee stings. | عطایش را به لقایش بخشیدم |
۲۸ | Slow but sure. | آهسته برو همیشه برو |
۲۹ | He has not a penny to bless himself with. | آه ندارد که با ناله سودا کند |
۳۰ | Cattle do not die from crows cursing. | به حرف کلاغ باران نمیبارد |
۳۱ | Figs do not grow on this tile. | میوه از درخت بید نباید جست |
۳۲ | Necessity is the mother of invention. | احتیاج مادر اختراع است |
۳۳ | Caution is the parent of safety. | احتیاط شرط ایمنی است |
۳۴ | He drowse blood out of stone. | او از آب کره میگیرد |
۳۵ | He has lived too near a wood to be frightened by owls. | او از آن بیدها نیست که به این بادها بلرزد |
۳۶ | Between pillar and post there may be rescue. | از این ستون به آن ستون فرج است |
۳۷ | Barking dog do not bite. | از آن نترس که های و هوی دارد، از آن بترس که سر به تو دارد |
۳۸ | Every man to his trade. | هر کسی را بهر کاری ساختهاند |
۳۹ | He refuses the bribe, but puts forth his hand. | با دست پس میزند با پا پیش میکشد |
۴۰ | Wishes don’t wash the dishes. | با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود |
۴۱ | Beauty is in the eyes of beholder. | لیلی را از چشم مجنون باید دید |
۴۲ | He is as proud as the peacock. | از دماغ فیل افتاده است |
۴۳ | To take from one’s right side to give to the left. | ریش برداشته به سبیل حسابانده است |
۴۴ | Of the same leaven. | از یک قماش |
۴۵ | You can’t draw blood out of stone. | جربی از سنگ برنمیآید |
۴۶ | Every tree is known by its fruit. | از کوزه همان برون تراود که در اوست |
۴۷ | A penny won’t make me or break me. | از کجا نان بگیرند چه نان بدهند یکسان است |
۴۸ | Set not the fox to watch the cheese. | از گرگ شبانی نیاید |
۴۹ | He fell out of frying pan into the fire. | از چاله درآمد و در چاه افتاد |
۵۰ | As you sow, so you will reap. | به جز کشته خویش ندروی |
شماره | English Idiom | معادل فارسی |
۵۱ | One swallow does not bring the spring. | با یک گل بهار نمیشود |
۵۲ | One does not look into teeth of a gift horse. | دندان اسب پیشکشی را نمیشمرند |
۵۳ | Penny-wise and pound foolish. | شتر را کم کرده بیافسارش میگردد |
۵۴ | No pains, no gains. | نابرده رنج، گنج میسر نمیشود |
۵۵ | You put the cart before the horse. | تو سورنا را از سر گشادش میزنی |
۵۶ | Physician, heal himself. | تو اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی |
۵۷ | When two Sundays meet. | وقت گل نی |
۵۸ | If my aunt had been a man she had been my uncle. | اگر خانم ریش داشت، داییام بود |
۵۹ | Practice makes perfect. | کار نیکو کردن از پر کردن است |
۶۰ | Charity begins at home. | چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است |
۶۱ | Honesty is the best policy. | بار کج هرگز به منزل نمیرسد |
۶۲ | If the wishes were horses, beggars might fly. | آرزو سرمایه مفلس است |
۶۳ | The tongue talks at the head’s cost. | زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد |
۶۴ | If a man cheats me once, shame on him… | عاقل دوبار فریب نمیخورد |
۶۵ | Forbidden fruit is sweet. | منع شده جو بینَد، حریصتر شود |
۶۶ | All is for the best. | هر چه پیش آید خوش آید |
۶۷ | Patience opens all doors. | اگر صبر کنی ز غوره حلوا سازی |
۶۸ | The more haste the less spleen. | عجله کار شیطان است |
۶۹ | Heart speaks to heart. | دل به دل راه دارد |
۷۰ | This day there is not trust, come tomorrow. | امروز نقد، فردا نسیه |
۷۱ | Cleanliness is next to godliness. | نظافت از ایمان است |
۷۲ | When the noose is prepared, the thief takes warning. | چوب را که برداری، گربه دزده فرار میکند |
۷۳ | Many a little makes a mickle. | قطرهقطره جمع گردد وانگهی دریا شود |
۷۴ | Think twice before you speak. | اول اندیشه، وانگهی گفتار |
۷۵ | Everybody makes mistakes. | انسان جایزالخطاست |
۷۶ | Do as the preacher says, not as he does. | بنگر که چه میگوید، منگر که چه میگوید |
۷۷ | Tit for tat. | این به آن در |
۷۸ | Fair words butter no parsnips. | با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود |
۷۹ | It is a long lane that has no turning. | در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد |
۸۰ | It is an endless talk. | این قصه سر دراز دارد |
۸۱ | To laugh in one’s face and cut his throat. | به ریش کسی خندیدن |
۸۲ | Easy come, easy go. | باد آورده را باد میبرد |
۸۳ | He jests at scars who never felt a wound. | سواره از حال پیاده خبر ندارد |
۸۴ | He is feathering his nest. | سنگ خود را به سینه میزند |
۸۵ | All fellows in football. | بازی اشکنک دارد، سرشکستنگ دارد |
۸۶ | No use striving against fate. | با قضا جنگ نتوان کرد |
۸۷ | He runs with the hare and hunts with the hounds. | شریک دزد و رفیق قافله |
۸۸ | You are killing two birds with one stone. | آن کس که نمیرسد چیزی نمیگیرد |
۸۹ | To beat you to frighten him. | به دیوار میگویم که دیوار بشنود |
۹۰ | Since he cannot be revenged on the ass… | زورش به خر نمیرسد پالانش را میزند |
۹۱ | To err is human, to forgive divine. | از کوچک خطا، از بزرگ عفو |
۹۲ | An opium smoker will always find opium. | برای کلهماهیخور، کلهماهی پیدا میشود |
۹۳ | While the grass grows the cow starves. | بزک نمیر، بهار میآید |
۹۴ | Every cloud has a silver lining. | از پس هر کریهای، خنده است |
۹۵ | After death the doctor. | نوشدارو بعد از مرگ سهراب |
۹۶ | Pay the piper and call the tune. | هر چقدر پول بدی، آش میخوری |
۹۷ | Cut your coat according to your cloth. | پایت را اندازهی گلیمت دراز کن |
۹۸ | Fox couldn’t reach the grapes said it’s sour. | گر به دستش به گوشت نمیرسد، میگوید بو میدهد |
۹۹ | Give him an inch and he’ll take an ell. | کدخدایی را که رو دادی، صاحبخانه میشود |
۱۰۰ | You play a lyre in vain to an ass. | یاسین به گوش خر خواندن |
شماره | English Idiom | معادل فارسی |
۱۰۱ | It is not worth a damn. | به لعنت خدا هم نمیارزد |
۱۰۲ | She is a woman of easy virtue. | بالانش کج است |
۱۰۳ | Two of a trade never agree. | همکار حشم دیدن، همکار را ندارد |
۱۰۴ | Between two stools one falls to the ground. | با یک دست دو هندوانه نمیتوان برداشت |
۱۰۵ | Don’t poke your nose into my affairs. | پایت را توی کفش ما نکن |
۱۰۶ | Let sleeping dogs lie. | یا روی دم سگ نگذار، یا با دم شیر بازی نکن |
۱۰۷ | Step by step. | نردبان یله بله |
۱۰۸ | He is two faced. | دو رو است |
۱۰۹ | He turns a deaf ear. | از یک گوش میشنود و از دیگری درمیکند |
۱۱۰ | To carry iron to India. | زیره به کرمان بردن |
۱۱۱ | Ill got ill used. | پول حرام یا خرج شراب شور میشود یا شاهد کور |
۱۱۲ | Money begots money. | پول، پول میآورد |
۱۱۳ | He is a money-bags. | پولش از پارو بالا میرود |
۱۱۴ | A rolling stone gathers no moss. | بیعار آدم هر جایی کونه نمیبندد |
۱۱۵ | You are more catholic than the pope. | کاسه داغتر از آش |
۱۱۶ | He kicks the bucket. | مردن |
۱۱۷ | When things get to the worst they will mend. | تا آب گلآلود نشود، ماهی گیر نمیآید |
۱۱۸ | Who knows he knows nothing, knows much. | تا بدانجا رسید دانش من که بدانم هنوز نادانم |
۱۱۹ | Strike the iron while it is hot. | تا تنور داغ است، نان را بچسبان |
۱۲۰ | Nothing venture, nothing have. | هر که ترسید، مرد |
۱۲۱ | Who plays well, who wins. | کار را که کرد، آن کس که تمام کرد |
۱۲۲ | There is no smoke without fire. | تا نباشد چیزی، مردم نگویند چیزها |
۱۲۳ | Whoever steals an egg, steals an ox. | تخممرغدزد، شتردزد میشود |
۱۲۴ | He is an imposter. | صد تا چاقو بسازد، یکیاش دسته ندارد |
۱۲۵ | I’ve brought up a bird to pick out my eyes. | مار در آستینم پرورش میدهم |
۱۲۶ | Whoever hurts the good spars the bad. | ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر گوسفندان |
۱۲۷ | Like father, like son. | پسر کو ندارد نشان از پدر، تو بیگانه خوانش نخوانش پسر |
۱۲۸ | The cat dreams of mice. | شتر در خواب بیند پنبهدانه، گهی لفلف خورد، گهی دانهدانه |
۱۲۹ | Self-praise is no recommendation. | مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید |
۱۳۰ | Honesty is the best policy. | بهترین روش صداقت است |
شماره | English Idiom | معادل فارسی |
۱۳۱ | Pride goes before a fall. | بلندی از آن یافت کویست شد، در نیستی کوفت هست شد |
۱۳۲ | He is inching for trouble. | دنبال دردسر میگردد |
۱۳۳ | The most fruitful branch is nearest the ground. | شاخه هر چه پربارتر، سر فرو افتادهتر |
۱۳۴ | Knowledge is power. | توانا بود هر که دانا بود |
۱۳۵ | A clear conscience fears no accusation. | آنکه حساب پاک است، از محاسبه چه باک است |
۱۳۶ | Those who live in glass houses should not throw stones. | مکن بد که بد بینی، از یاد نیک نروید ز تخم بدی یار نیک |
۱۳۷ | One can’t bellies make ware with rose-water. | میان دعوا حلوا بخش نمیکنند |
۱۳۸ | A word spoken is an arrow let fly. | تیر از کمان جست، باز نگردد به شست |
۱۳۹ | He missed the aim. | تیرش به سنگ خورد / سوراخ دعا را گم کرده است |
۱۴۰ | Put not a naked sword in a mad man’s hand. | کُشت دست گرگ را نده |
۱۴۱ | Virtue is its own reward. | با داشت تقوا و پاکدامنی، در خود آن است |
۱۴۲ | There is not room to swing a cat. | جای سوزن انداختن نیست |
۱۴۳ | We missed you. | جای شما خالی بود |
۱۴۴ | To quake at work and sweat at meals. | وقت کار کردن حلالخور، وقت خوردن قلچماق |
۱۴۵ | A stitch in time saves nine. | علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد |
۱۴۶ | Don’t count your chickens before they are hatched. | جوجه را آخر پاییز میشمارند |
۱۴۷ | There is honor among thieves. | در بین دزدان شرافت هم هست |
۱۴۸ | Fouch wood. | بزن به تخته |
۱۴۹ | When the cat is away the mice play. | حشم یارو را دور دیده |
۱۵۰ | Is he anything special? | مگر تخم دوزرده میکنه؟ |
۱۵۱ | He is at the end of his tether. | جعبهاش خالی شد |
۱۵۲ | Talk of the devil and he will appear. | تا موی سرش را آتش نزنند، یادش نمیآید |
۱۵۳ | Third time never like the rest. | هیچ دویی نیست که سه نشود |
۱۵۴ | It is six of one and half a dozen of the other. | چه خواجه علی چه علی خواجه |
۱۵۵ | Speak when you are spoken to. | سخن تا نپرسند، لب بسته دار |
۱۵۶ | Fair face need no paint. | معشوق خوبرو چه محتاج زیور است؟ |
۱۵۷ | There is no place like home. | هیچ جا خانهی خود آدم نمیشود |
۱۵۸ | Set a thief to watch a thief. | دزد را به گرفتن دزد بفرست |
۱۵۹ | In the long run right will out. | خورشید همیشه پشت ابر نمیماند |
۱۶۰ | The baby is the king of the house. | بچه فرمانروای خانه است |
۱۶۱ | The proof of the pudding is in the eating. | حلوای تندرانه تا نخوری ندانی |
۱۶۲ | No rose without a thorn. | هیچ گلی بیخار نیست |
۱۶۳ | A full cabin is better than an empty castle. | سیلی نقد به از حلوای نسیه |
شماره | English Idiom | معادل فارسی |
۱۶۴ | It is a lighting before death. | آرامش قبل از طوفان است |
۱۶۵ | The nest of the blind is made by God. | خدا یاور بیکسان است |
۱۶۶ | A willing horse is run to death. | خر هر چه بیشتر بار ببرد، بیشتر بارش میکنند |
۱۶۷ | As a man sows so shall he reap. | از مکافات عمل غافل مشو |
۱۶۸ | Birds of the same feather flock together. | کبوتر با کبوتر، باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز |
۱۶۹ | Fools have the best luck. | دنیا به کام ابلهان است |
۱۷۰ | The blind cannot lead the blind. | کوری عصاکش کور دیگر بود |
۱۷۱ | Where there is a will there is a way. | خواستن توانستن است |
۱۷۲ | When in Rome, do as Romans do. | خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو |
۱۷۳ | As you make your bed, you must lie on it. | هر که خربزه میخورد، باید لرزش هم بنشیند |
۱۷۴ | Live not to eat, eat to live. | خوردن برای زیستن است نه زیستن برای خوردن |
۱۷۵ | A bird in the hand is worth two in the bush. | سیلی نقد به از حلوای نسیه |
۱۷۶ | Two wrongs do not make a right. | خون را با خون نمیشویند |
۱۷۷ | Habit is second nature. | ترک عادت موجب مرض است |
۱۷۸ | To build castles in the air. | خیال خام بستن |
۱۷۹ | Better to say here it is than here it was. | داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حساب است |
۱۸۰ | Fast bind, fast find. | در خانهات را ببند، همسایهات را دزد مکن |
۱۸۱ | A jar’s mouth may be stopped, a man’s cannot. | در دروازه را میتوان بست، در دهان مردم را نمیتوان بست |
۱۸۲ | Nothing is so easy as revenge, nothing so grand as forgiveness. | در عفو لذتی است که در انتقام نیست |
۱۸۳ | It is a long lane that has no turning. | در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد |
۱۸۴ | Where one door shuts, another opens. | خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری |
۱۸۵ | Nothing is hard to willing mind. | خواستن توانستن است |
۱۸۶ | That which may fall out at any time, may fall out today. | مرگ یکبار، شیون هم یکبار |
۱۸۷ | The fox is very cunning, but he is more cunning that catches him. | دست بالای دست بسیار است |
۱۸۸ | One good turn deserves another. | کاسه جایی رود که باز آرد قدح |
۱۸۹ | Might is right. | ز نیروی بود مرد را راستی |
۱۹۰ | His fingers are lime twigs. | دستش کج است |
۱۹۱ | I take a leap in the dark. | یک تیری تو تاریکی میزنم |
۱۹۲ | He is rich in heart. | دلش جوان است |
۱۹۳ | Better to have it out than by always aching. | دندانی را که درد میکند باید کشید |
۱۹۴ | That serves him right. | حقش بود |
۱۹۵ | Life is a battle not a feast. | زندگی جنگ است جانا، بهر جنگ آماده شو |
لیست کامل ۵۰۰ اصطلاحات آیلتس را از دست ندهید
شماره | English Idiom | معادل فارسی |
۱۹۶ | Fortune is fickle. | سختنکیر، بیخیال |
۱۹۷ | A friend in need is a friend indeed. | دوست آن است که گیرد دست دوست، در پریشانحالی و درماندگی |
۱۹۸ | Action speaks louder than words. | دو صد گفته چون نیم کردار نیست |
۱۹۹ | A good name is better than riches. | نام بلند به از بام بلند |
۲۰۰ | He smells of mother’s milk. | دهانش بوی شیر میدهد |
۲۰۱ | He has a loose tongue. | دهانش جفت و بست ندارد |
۲۰۲ | The pot calls the kettle black. | دیگ به دیگ میگوید روت سیاه |
۲۰۳ | Walls have ears. | دیوار موش دارد، موش هم گوش دارد |
۲۰۴ | Jack of all trades and master of none. | آدم همهکاره و هیچکاره |
۲۰۵ | No joy without alloy. | شادی بی غم در این بازار نیست، کنج بیکمار و گل بیخار نیست |
۲۰۶ | A bad workman quarrels with his tools. | رقاص نمیتواند برقصد، میگوید زمین کج است |
۲۰۷ | A happy heart makes a blooming visage. | رنگ رخساره خبر دهد از سر درون |
۲۰۸ | It is no use crying over spilt milk. | روغن ریخته را هرگز جمع نمیکنند |
۲۰۹ | As a man sows, so shall he reap. | از مکافات عمل غافل مشو |
۲۱۰ | Better dwell with a dragon than with a woman. | زن و اژدها هر دو در خاک بر |
۲۱۱ | There are wheels within wheels. | کاسهای زیر نیمکاسه است |
۲۱۲ | To grease somebody’s palm. | سبیل کسی را چرب کردن / دم کسی را دیدن |
۲۱۳ | Dead men tell no tales. | سر بریده سخن نگوید |
۲۱۴ | Don’t wash your dirty linen in public. | سفره دلت را پیش هر کسی باز مکن |
۲۱۵ | A stitch in time saves nine. | علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد |
۲۱۶ | Every dog is a lion at home. | هر سگی در خانه صاحبش شیر است |
۲۱۷ | He has an ox to grind. | سلام روستایی بیطمع نیست |
۲۱۸ | Diamond cuts diamond. | سورنا را از طرف گشادش میزند |
۲۱۹ | The owl thinks all her young ones beauties. | خالهسوسکه به بچهاش میگوید: قربان دست و پایت |
۲۲۰ | Traveling broadens the mind. | بسیار سفر باید تا پخته شود خامی |
۲۲۱ | Praise a fair day at night. | شاهنامه آخرش خوش است |
۲۲۲ | When the candles are away, all the cats look gray. | شب، گربه سمور مینماید |
شماره | English Idiom | معادل فارسی |
۲۲۳ | Seeing is believing. | شنیدن کی بود مانند دیدن |
۲۲۴ | Action is proper fruit of knowledge. | علم بیعمل چون درخت بیثمر است |
۲۲۵ | He is trying to run before he has learned to walk. | غوره نشده، مویز شده است |
۲۲۶ | Still water runs deep. | فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه |
۲۲۷ | When the pot boils over, it cools itself. | فواره چون بلند گردد، سرنگون گردد |
شماره | English Idiom | معادل فارسی |
۲۲۸ | Misfortunes tell us what fortune is. | قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید |
۲۲۹ | Don’t cast pearls before swine. | پیش قاضی و معلّقبازی |
۲۳۰ | Contentment makes a man rich. | قناعت توانگر کند مرد را |
۲۳۱ | He is a man of his word. | سر قولش میایستد |
۲۳۲ | Half a loaf is better than no bread. | لنگه کفش کهنه در بیابان نعمت است |
۲۳۳ | Never put off until tomorrow. | کار امروز را به فردا میفکن |
۲۳۴ | Love is mad. | عشق دیوانگی است |
۲۳۵ | The end crowns all. | کار را که کرد آنکه تمام کرد |
۲۳۶ | Small present keeps up friendship. | کاسه همسایه شکم را سیر نمیکند، محبت را زیاد میکند |
۲۳۷ | The cat shuts its eyes while stealing cream. | کبک سرش را زیر برف میکند به گمان آنکه دیگران او را نمیبینند |
۲۳۸ | I taught you to swim and you try to drown me. | من از بیگانگان هرگز ننالم، که با من هرچه کرد آن آشنا کرد |
۲۳۹ | The gallows goons for you. | کلهات بوی قورمهسبزی میدهد |
۲۴۰ | The deeper in debt, the more reckless. | شخصی که مقروض است، بیملاحظهتر است |
۲۴۱ | Precious goods are contained in small parcels. | قد کوتاه خردمند، به از نادان قد بلند |
۲۴۲ | A wool-seller knows wool buyer. | کاسب مشتری خود را میشناسد |
۲۴۳ | A new broom sweeps clean. | سبوی تو آب خنک دارد |
۲۴۴ | I defy anyone to do as much. | کنار کود نشسته، میگوید لنگش کن |
۲۴۵ | Give a dog a bad name and hang him. | اگر سر آزار داری، بهانه بسیار داری |
۲۴۶ | The pick of the basket. | گل سرسبد |
۲۴۷ | Old foxes want no tutors. | جوجه امسالی، جوجه پارسالی را قبول ندارد |
۲۴۸ | Every fox must pay his own skin at the flayer’s. | گذر پوست به دباغخانه میافتد |
۲۴۹ | Little birds pick at the dead lion. | پیری هست و هزار عیب و علت |
۲۵۰ | Better face danger once than always be in danger. | مرگ یکبار، شیون هم یکبار |
۲۵۱ | A good wine needs no bush. | مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید |
۲۵۲ | Beggars should be no choosers. | گدا حق ناز کردن ندارد / اسب پیشکشی را دندان نمیشمارند |
۲۵۳ | Fish and guests stink after three days. | مهمان تا سه روز عزیز است |
۲۵۴ | The worst wheel of the carriage creaks the most. | میمون هر چه زشتتره، بازیش بیشتره |
۲۵۵ | Silence is gold. | سخن اگر از نقره است، سکوت گوهر است |
۲۵۶ | His bread is buttered on both sides. | نانش توی روغن است |
۲۵۷ | One rotten apple spoils the whole barrel. | یک بز گر کله را کرم میکند |
۲۵۸ | Divide and rule. | تفرقه بینداز و حکومت کن |
۲۵۹ | He plays the dog in the manger. | نه خود خوری، نه کس دهی، کنده کنی به سگ دهی |
شماره | English Idiom | معادل فارسی |
۲۶۰ | Brigham, Gimmingham, Knapton are all of a bunch. | همه سر و ته یک کرباساند |
۲۶۱ | All is not gold that glitters. | هر گردی گردو نیست |
۲۶۲ | The tailor’s wife goes the worst clad. | کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد |
۲۶۳ | Gentle means are the best. | با زبان خوش مار را از لانهاش بیرون میآورند |
۲۶۴ | Near is my shirt, near is my skin. | گوشواره عزیز است و گوش عزیزتر |
۲۶۵ | Either die, or live with honour. | مردن با عزت بهتر از زندگی با ذلت است |
۲۶۶ | Speak the truth and shame the devil. | حقیقت را بگو و شیطان را شرمنده کن |
۲۶۷ | A little learning is a dangerous thing. | علم ناقص مایه خطر است |
۲۶۸ | There is more behind. | شاهنامه آخرش خوش است |
۲۶۹ | Lay things by, they may come to use. | هر چیز که خوار آید، روزی به کار آید |
۲۷۰ | My cake is dough. | دستم نمک ندارد / هر چه رشتهایم، پنبه شد |
۲۷۱ | One good turn deserves another. | کاسه جایی رود که باز آرد قدح |
۲۷۲ | Every ass loves to hear himself bray. | آوازش به گوش خودش خوشتر است |
۲۷۳ | All truths will not bear telling. | دروغ مصلحتآمیز، به از راست فتنهانگیز |
۲۷۴ | Christmas comes, but once a year. | نوروز فقط سالی یکبار میآید |
۲۷۵ | Every light has its shadow. | هر نوری سایهای دارد |
۲۷۶ | To-day me, tomorrow thee. | امروز من، فردا تو |
۲۷۷ | Handsome is that handsome does. | هر که را خلقش نکو، نیکش ثمر |
۲۷۸ | All are not thieves that dogs bark at. | هر گردی گردو نیست |
۲۷۹ | A good neighbour, good morrow. | همسایه نزدیک بهتر از برادر دور |
۲۸۰ | It is the same old story in the same old day. | همان آش و همان کاسه |
۲۸۱ | No pains, no gains. | نابرده رنج، گنج میسر نمیشود |
۲۸۲ | Set a beggar on horseback, he’ll ride to the devil. | چون تیغ به دست آری، مردم نتوان کشت |
۲۸۳ | Old friends and old wine are best. | یار قدیمی، اسب زینکرده است |
۲۸۴ | Either win the saddle or lose the horse. | یا سر میرود یا کلاه |
۲۸۵ | They are as like as two peas in a pod. | مثل سیبی که از وسط به دو نیم شده باشد |
۲۸۶ | In at one ear and out at the other. | از یک گوش میشنود و از گوش دیگر درمیکند |
۲۸۷ | A burnt child dreads the fire. | آدم مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد |
۲۸۸ | While the grass grows, the cow starves. | بزک نمیر، بهار میآید، خربزه با خیار میآید |