۴ روش برای استفاده از زبان دوم برای یادگیری زبان های دیگر

آموزشگاه زبان ایران آکسفورد امروز به بحثی اشاره می کند که به اصطلاح مخصوص خوره های زبان است. اینکه ۴ روش برای استفاده از زبان دوم برای یادگیری زبان های دیگر را بشناسیم می تواند در یادگیری زبان های بعدی بسیار موثر باشد.

4 روش برای استفاده از زبان دوم برای یادگیری زبان های دیگر
4 روش برای استفاده از زبان دوم برای یادگیری زبان های دیگر

پس به ۴ روش برای استفاده از زبان دوم برای یادگیری زبان های دیگر توجه کنید

فکر می‌کنید همین حالا هیچ زبانی را بلد نیستید؟ چرا هستید- زبان بومی خود را بلد هستید. . بله- می‌توانید از زبان بومی خود برای یاگیری بسیاری زبان‌های دیگر استفاده کنید.

۱- به دنبال تشابهات در واژگان بگردید

زبان بومی شما معمولاً (یا هر زبان دیگری که از قبل بلد هستید) لغاتی را با زبان دیگر در اشتراک دارد.

منظورم از در اشتراک داشتن این نیست که لغات عیناً یکی خواهند بود (اگرچه ممکن است هم باشند) بلکه ریشه‌ی مشترکی خواهند داشت. راحت‌ترین راه برای نشان دادن این استفاده از انگلیسی به عنوان یک نمونه از زبانی بومی است که خیلی از شما صحبت می‌کنید.

انگلیسی از بسیاری لغاتی استفاده می‌کند که از لاتین گرفته شده‌‌اند، دقیقاً مثل فرانسه، اسپانیایی و ایتالیایی (اما همچنین زبان‌های مکتر بدیهی مثل روسی و لهستانی).

برای مثال به لغت ‘information’ نگاه کنید.

در فرانسوی لغت ‘information’ حقیقتاً یکسان است.

در لهستانی هیلی شبیه است- ‘informacja’.

لغاتی که ریشه‌ی مشترکی دارند ‘cognates’ نامیده می‌شوند. یک جای خوب برای شروع کردن اینست که به سادگی لیست cognate‌هایی را گوگل کنید که زبانی که بلد هستید و زبانی که یاد می‌گیرید در اشتراک دارند. برای مثال واژه‌های هم‌ریشه بین انگلیسی و ژاپنی.

حتی ژاپنی هم چیزهای زیادی با انگلیسی در اشتراک دارد (همچون با زبان‌های بسیار دیگر!) Tepu’ می‌شود ‘tape’، ‘jinsu’ می‌شود ‘jeans’، ‘hoteru’ می‌شود ‘hotel’.

به خاطر سپردن واژه‌های هم‌ریشه (cognates)، یادگیری زبانی دیگر را به مراتب کارآمد‌تر می‌کند (و حتی یادگیری چندین زبان در آنِ واحد!)

۲- زبان بومی خود را درک کنید

همیشه به مردم می‌گویم که اگر خوش‌شانس باشید و اهل کشوری باشید که سیستم آموزشی در آن شامل آموزش گرامر به زبان بومی خود‌تان باشد، خواهید دید که یادگیری یک زبان خارجی آسان‌تر است.

چرا این چنین است؟

چون یادگیری گرامر شامل درک یکسری مفاهیم نسبتاً سخت می‌شود. تصور کنید که اصلاً نمی‌دانید فعل چیست (و باور کنید که خیلی‌ها نمی‌دانند!) خیلی سخت خواهد بود که چیزی درباره‌ی افعال در زبانی خارجی یاد بگیرید اگر ندانید که فعل در زبان مادری خودتان چیست.

۳- به دنبال مشابهت‌ها در ساختارهای گرامری بگردید

به محض اینکه مفاهیم پایه‌ی گرامر از زبان خود و هر زبان دیگری را که بلد هستید، بفهمید. برایتان خیلی ساده‌تر خواهد بود تا مشترکاتی را که به زبان جدیدی که می‌آموزید، دارد، یاد بگیرید.

چگونه درباره‌ی آینده در زبانی که یاد می‌گیرید صحبت می‌کنید و چگونه آن را در زبان بومی خود انجام می‌دهید؟ به نظر برخی از مردم، مقایسه‌ی ساختارهای گرامری به این روش سودمند است. به شما کمک می‌کند که برای مثال به خاطر بسپارید برای صحبت درباره‌ی آینده در یادگیری زبان پیکره‌بندی مشابهی از کلمات را مانند زبان بومی خود مورد استفاده قرار می‌دهید. یا اینکه کاملاً متضاد این است.

۴- ساختار شکنی زبان خود

چه چیزی در زبان بومی‌تان است که شما را قادر می‌سازد تا مکالمه داشته باشید؟ پاسخ این راحت نیست اما اگر زبانی را که در زندگی روزانه‌ی خود استفاده می‌کنید، ساختارشکنی نمایید، می‌توانید به جواب آن برسید.

باید این کار را انجام دهید.

به مثال مکالمه‌ای فکر کنید که غالباً به زبان مادری خود یا زبان دیگری که از قبل بلد هستید، دارید. بیاید از این به عنوان مثالی استفاده کنیم: مکالمه‌ای درباره‌ی آنچه در آخر هفته انجام دادید. این کاری است که بسیاری از مردم وقتی دوشنبه سر کار بر می‌گردند، انجام می‌دهند.

احتمال دارد چه چیزهایی بگویید؟ در اینجا به چند مثال اشاره می‌کنیم:

‘How was your weekend?’

‘I had a nice weekend, thank you.’ (در پاسخ به کسی که از شما درباره‌ی آخر هفته‌ی‌تان می‌پرسد.)

‘I went swimming on Saturday and had dinner with friends on Sunday.’

برای گفتن این چیزها به کدام ساختارهای زبانی نیاز دارید؟ ممکن است اینها باشند:

  • زمان گذشته (برای صحبت درباره‌ی کارهایی که آخر هفته‌ی پیش انجام دادم)
  • مطرح کردن سؤالات در زمان گذشته

نگاه کردن به زبان‌هایی که خیلی اوقات در هنگام صحبت به زبان بومی خود، استفاده می‌کنید به شما اجازه می‌دهد تا فهرستی از نکات زبانی را که مفید خواهند بود بسازید.

ساختارشکنی زبان خودتان به این روش، نقطه‌ی خوبی برای شروع است؛ چون به شما اجازه می‌دهد تا بر روی کارهایی که عمدتاً انجام می‌دهید تمرکز کنید.