داستانی برای یادگیری چند اصطلاحات متداول انگلیسی

آموزشگاه زبان ایران آکسفورد امروز داستانی برای یادگیری چند اصطلاحات متداول انگلیسی بیان می کند تا دیگر هیچ وقت آن را فراموش نکنید.

داستانی برای یادگیری چند اصطلاحات متداول انگلیسی
داستانی برای یادگیری چند اصطلاحات متداول انگلیسی

به داستانی برای یادگیری چند اصطلاحات متداول انگلیسی خوب توجه کنید

خوب پس در استرالیا، بریتانیا، ایالات متحده یا هر کشور انگلیسی زبان دیگری در حال گردش هستید و عجیب و غریب‌ترین عبارتی را که در عمر خود شنیده‌اید، می‌شنوید. با خودتان فکر می‌کنید… عجب! این مردم حتماً دیوانه هستند! با اینکه در برخی موارد این ممکن است درست باشد، احتمال دارد که یکی از اصطلاحات خیلی محبوب اما در عین‌حال خیلی عجیب ما را شنیده باشید! برخی از اصطلاحات اگر بلد نباشیدشان ممکن است کاملاً مضحک به نظر برسند. بیایید با یکسری از اصطلاحات واقعاً محبوب انگلیسی کمی تمرین کنیم تا دفعه‌ی بعدی که یک نفر به شما می‌گوید “break a leg ” که در واقع یعنی “موفق باشی”، نترسید. قول می‌دهم که نمی‌خواهیم به شما آسیبی برسد. قصد دارم داستان کوتاهی را به شما بگویم. تلاش کرده و حدس بزنید اصطلاحات به چه معنایی هستند و سپس پاسخ‌های خود را بررسی کنید.

انجی یکبار داشت برنامه‌ی میهمانی را تنظیم می‌کرد. تولد بهترین دوستش مِری بود و می‌خواست که کاری واقعاً خاص انجام دهد چرا که تنها   once in a blue moon(هر هزار سال یکبار)، کسی کار خاصی برای او انجام می‌دهد. او با ماشین دوستش اشلی و دوست دیگرشان رفتند تا اقلامی مانند کیک، تزئینات و هدایا را خریداری کنند. آن‌ها نمی‌خواستند که همه چیز costing an arm and leg  (خیلی گران) باشد، پس سراغ چند دوست دیگر رفتند تا کمی پول جمع کنند و بنابراین همه باعث خاص شدن روز او شوند. آخرین دفعه‌ای که مری مهمانی تولد داشت، آن‌ها cut corners  (برای صرفه‌جویی از سر و ته مخارج زدند) و چیز جالبی از آب در نیامد. کیک افتضاح بود و برای add insult to injury (بدتر کردن ماجرا)، گروه موسیقی هم نیامد، پس موسیقی هم در کار نبود!

اشلی و انجی برنامه‌های بیشتری را مورد بحث قرار دادند و درباره‌ی محل برگزاری جشن تولد مری saw eye to eye (توافق کامل داشتند). رستوران پایین خیابان خانه‌ی او عالی خواهد بود. می‌توانستند با این کار kill two birds with one stone (با یک تیر دو نشان بزنند.)

  1. See eye to eye-اینکه افراد بر سر مسائل مشخص تفاهم نظر داشته باشند.
  2. Once in a blue moon-اتفاقی که ندرتاً رخ می‌دهد
  3. Cost and arm and leg-چیزی که خیلی گران است
  4. Kill two birds with one stone– دو کار را همزمان انجام دادن
  5. Cut corners– کاری را با هدف صرفه‌جویی در پول یا وقت، سَرسری انجام دادن
  6. Add insult to injury– اوضاع را بدتر کردن
  7. Break a leg– موفق باشی!