ضرب المثل زبان فرانسه با کلمات غذاها

آموزش ضرب المثل فرانسه درباره غذا فرانسه

آموزشگاه زبان ایران آکسفورد ضرب المثل زبان فرانسه با کلمات غذاها اشاره می کند تا دوستداران غذاها و به اصلاح شکمو ها هم از زبان فرانسه لذت ببرند. پس با ما همراه باشید.

french phrases about foods
french phrases about foods

به اصطلاحات زبان فرانسه مرتبط با غذاها توجه کنید:

۱-  c’est la fin des haricots

قبلاً، وقتی همه ی غذاها تمام می شدند “beans” آخرین غذایی بود که باقی می ماند. پس وقتی “end of beans” گفته می شود یعنی اصلاً هیچی باقی نمانده است.

ترجمه ی تحت الفظی: آخر لوبیا است.

معنا: هیچ چیزی باقی نمانده است/ آخرش است

Oh non, Facebook ne fonctionne pas, c’est la fin des haricots

Oh no, Facebook doesn’t work. It’s the end of the world.

اوه نه، فیسبوک کار نمی کنه. آخر دنیاست.

برای دیدن لیستی از جملات پایه زبان فرانسه کلیک کنید

۲-  avoir du pain sur la planche

ترجمه ی تحت الفظی: روی تخته نان داشتن.

معنا: کار زیادی برای انجام دادن داشتن.

Ce livre fait 300 pages, on a encore du pain sur la planche.

This book has 300 pages, we still have a lot to do.

این کتاب ۳۰۰ صفحه دارد، ما هنوز کار زیادی برای انجام دادن داریم.

۳-  avoir la pêche

ترجمه ی تحت الفظی: هلو داشتن.

معنا: پر انرژی بودن.

T’as la pêche aujourd’hui, ça fait plaisir.

You are full of energy today, that’s nice to see.

شما امروز پر انرژی هستید، این خوبه.

۴-  pleurer comme une madeleine

ترجمه ی تحت الفظی: مثل مادلین گریه کردن (مادلین یک شخصیت از انجیل است).

معنا: خیلی گریه کردن.

Ça fait plus de trois heures qu’elle pleure comme une madeleine, je me demande quand elle va arrêter.

She has been crying a lot for more than three hours, I wonder when she is going to stop.

او بیش تر از سه ساعت است که خیلی گریه می کند، در این فکرم که کِی می خواهد بس کند.

برای دیدن آخرین متد آموزش زبان فرانسه کلیک کنید.

۵-  ramener sa fraise

وقتی شما “توت فرنگی خود را می آورید”، یعنی بدون این که از شما خواسته شده باشد در مکالمه ای شرکت می کنید. از این اصطلاح برای درخواستِ آمدنِ شخص هم استفاده می شود.

ترجمه ی تحت الفظی: آوردن توت فرنگی شخص.

معنا: نخود هر آشی شدن.

Il ramène toujours sa fraise, c”est énervant.

He always joins us without being invited, it’s irritating.

او همیشه بدون دعوت به ما ملحق می شه، این آزار دهنده است.

۶-‌ ce n’est pas de la tarte

این اصطلاح نسخه ی منفی “to be a piece of cake” است. شما از آن استفاده می کنید تا بگویید چیزی سخت است.

ترجمه ی تحت الفظی: تارت نیست.

معنا: راحت نیست.

Ce travail, c’est vraiment pas de la tarte.

This work is really hard.

این کار واقعاً سخت است.

۷-  changer de crémerie

وقتی شما به مغازه ی لبنیات فروشی دیگری می روید، یعنی تصمیم گرفتید تا آن مغازه یا فروشنده ای را که معمولاً از آن خرید می کردید ترک کنید تا به جای دیگری بروید.

ترجمه ی تحت الفظی: عوض کردن مغازه ی لبنیات فروشی.

معنا: سفارش های خود را به جای دیگری بردن.

J’en avais marre de ce fromager, donc j’ai changé de crémerie.

I was tired of this cheese maker, so I go to another one now.

من از این پنیرساز خسته شدم، به همین دلیل الان به جای دیگری می روم.

علی رغم این که لغت “لبنیات فروشی” در اصطلاح آورده شده است، شما می توانید از این اصطلاح برای صحبت درباره ی همه نوع مغازه ها و فروشنده ها استفاده کنید.

۸-  En faire tout un fromage

پنیر برای مردم فرانسه ضروری است، پس وقتی شما make a cheese about something، یعنی از کاه کوه می سازید.

ترجمه ی تحت الفظی: درباره اش یک پنیر کامل ساختن.

معنا: از کاه کوه ساختن.

J’ai perdu mes lunettes de soleil, j’espère qu’elle ne va pas en faire tout un fromage.

I lost my sunglasses, I hope she won’t make a fuss about it.

من عینک آفتابی خود را گم کردم، امیدوارم از کاه کوه نسازه.

۹-  être dans les choux

این اصطلاح در واقع بازی با لغات است بین “Les choux” و “échouer” (شکست خوردن).

ترجمه ی تحت الفظی: در کلم بودن.

معنا: در موقعیت بدی بودن/‌شکست خوردن.

Alors ça a donné quoi ton entretien d’embauche? Oh, je suis dans les choux.

So, how did your job interview go? Oh, it wasn’t a big success.

خب، مصاحبه ی شغلیت چه طور پیش رفت؟ اوه، موفقیت بزرگی نبود.

۱۰-  haut comme trois pommes

ترجمه ی تحت الفظی: به بلندی سه سیب.

معنا: کوچک

J’ai vu le fil de Jean, il est haut comme trois pommes.

I saw Jean’s son, he is very small.

من پسر جین رو دیدم، خیلی کوچیکه.

۱۱-  la moutarde lui monte au nez

می خواهید بدانید خواستگاه این اصطلاح کجاست؟

یک قاشق بزرگ خردل تند بردارید و آن را قورت دهید، آن وقت خواهید دانست، از من هم بدتان خواهد آمد، اما ایرادی ندارد.

ترجمه ی تحت الفظی: خردل دارد از بینی اش بالا می‌ رود.

معنا: عصبانی شدن.

Quand j’ai entendu ça, la moutarde m’est montée au nez.

When I heard that, I got angry.

وقتی اینو شنیدم عصبانی شدم.

امیدواریم از این ضرب المثل زبان فرانسه با کلمات غذاها لذت برده باشید.