آموزشگاه زبان ایران آکسفورد مطمئن است هر شخصی در ذهنش اهداف در یادگیری زبان را دنبال می کند. امروز به صحبت هایی یکی از اساتید زبان اشاره می کنیم که به برخی از این اهداف اشاره می کند.
پیش از این با یکی از اساتید همکارم که در یکی از دانشگاههای بزرگ اینجا در ونکوور، رئیس دپارتمان زبانهای آسیایی است، ناهار صرف کردم. به من گفت که اکثریت دانشآموزانی که در رشتهی زبانهای آسیایی ثبتنام میکنند، پس از سال اول انصراف میدهند. از شنیدن این حرف متعجب شدم.
سپس تحقیقاتی انجام دادم و کشف کردم که نرخ کنارهگیری و انصراف از تحصیل از هر نوع برنامههای زبانی بسیار بالا میباشد. این مسئله نه تنها در دانشگاهها بلکه برای افرادی که کتابهای یادگیری زبان خریداری میکنند، به مدارس آموزش زبان میروند یا اقدام به یادگیری اینترنتی میکنند و حتی در برنامههای دبیرستانی نیز صادق است.
در استرالیا کشف شده است که ۹۴ درصد از بچههایی که چینی ماندارین را در یک سیستم مدرسهای مشخص میگذرانند، برنامه را کامل نکردهاند.

یادگیری یک زبان خیلی سخت است
برگردیم سر این استاد دانشگاه و مبحث خودمان: از او پرسیدم که چرا آنها انصراف میدهند، پاسخ داد: «متوجه سختی آن میشوند.» کار زیادی است و بنابراین نمیخواهند آن را انجام بدهند. در خلال صحبتمان وی همچنین ابراز نارضایتی نسبت به گرایشهای جدید در یادگیری زبان کرد که از دستورالعمل بر مبنای دستور زبان فاصله گرفته و به قول خودش بیشتر شبیه ارتباط دلبخواهی و چیزهایی از این قبیل شده است.
مطمئن نیستم که چه منظوری داشت. من توجه کردهام که نقش بازی کردن در شیوهی یادگیری زبان، بسیار متداول بهنظر میرسد. برای مثال در شیوههای آموزشی تحت حمایت دولت برای مهاجرین در کانادا، تمام شیوهها باید با رویکردی بهنام آموزش زبان وظیفه محور، مطابقت داشته باشند. از دانشآموزان در این شیوهی تعلیمی، خواسته میشود تا سناریوهای ساختگی را اجرا کنند و در آنها تظاهر نمایند یک فروشنده، مسئول پذیرش هتل یا سایر منصبهای مشابه هستند که شغلهای خود را در جامعه ارائه میکنند.
امید هست که با تمرین دادن زبان لازم برای کسب منصبی مشخص به این مهاجرین، نه تنها زبان را بیاموزند بلکه برای مشاغل بازاری هم آماده شوند. مشکل آنجاست که این سناریوها نمیتوانند آنچه را که در زندگی واقعی به یک فروشنده گفته میشود، پیشبینی کنند. چنانچه شخص، سطح عمومی خوبی از درک مطلب داشته باشد، اما اگر تنها بتواند گسترهی محدودی از عبارات را بر زبان بیاورد، احتمال ریسک زیادی مبنی بر شکست وجود دارد.
این بر خلاف چیزی است که در بسیاری از برنامههای زبانی رخ میدهد. یادگیرندگان پیش از آنکه زبان را درک کنند به سمت تولید آن هل داده میشوند. من معتقدم که تمرکز کردن بر درک مطلب از طریق لیسنینگ و ریدینگ سودبخشتر است. این فعالیت ورودی باید تا آنجا که ممکن است و در سریعترین حالت ممکن بر موضوعات مورد علاقهی دانشآموز پایهگذاری شود. این امر همزمان که یادگیرنده در زبان پیش میرود، آسانتر میشود.
به محض آنکه زبانآموز، دایرهواژگان کافی کسب میکند و سطح بهتری در توانایی درک مطلب پرورش میدهد، برای صحبت کردن دربارهی موضوعات مختلف و سر و کله زدن با سناریوهای متفاوت اعم از اجتماعی و حرفهای آماده خواهد شد. این شخص ممکن است در ابتدا تقلا کند اما با مهارتهای درک مطلب قوی، توانایی صحبت کردن نیز از طریق استفاده در شرایط زندگی واقعی، رشد خواهد کرد.
آموزشگاه زبان ایران آکسفورد اهداف در یادگیری زبان را بسته به نیاز زبان آموزان اشاره می کند.