۴ اشتباه متداول در یادگیری زبان آلمانی
آموزشگاه زبان ایران آکسفورد برای زبان آموزان آلنانی خود ه ۴ اشتباه متداول در یادگیری زبان آلمانی اشاره می کند تا بتوانید یادگیری خود را به بهترن شکل انجام دهید.
به این ۴ اشتباه متداول در یادگیری زبان آلمانی توجه کنید:
اشتباه شماره ۱: قاطی کردن کلمات انگلیسی با کلمات آلمانی و بنابراین تلفظ اشتباه آنها
وقتی کسی برای شما یک Gute Fahrt آرزو میکند، چه چیزی فوراً به ذهنتان میرسد؟ میتوانم این را بگویم که به معنای آن چیزی که فکر میکنید نیست! Fahrt در آلمانی یعنی سفر یا مسافرت- هیچ ربطی به عملکردهای بدنی ندارد.
به همین شکل اگر میگفتید Du bist dick به آنها بیاحترامی خواهید کرد اما نه به آن شکلی در درجه اول ممکن است فکر کنید! هیچ نیازی نیست که ذهنتان را به جاهای بد بکشید چراکه dick در زبان آلمانی به معنای سنگین، کلفت یا چاق است. همچنان کمی شرورانهست اما نه اصلاً به اندازهی تصور اول!
از طرف دیگر لغت Fuchs را در نظر بگیرید، کلمهی آلمانی برای روباه. اگر خود را در شرایطی پیدا کنید که نیاز به استفاده از این لغت دارید، به یاد داشته باشید که ”u” در آلمانی “oo” تلفظ میشود. بسیاری از آلمانیها، انگلیسی را حرف میزنند یا لااقل با دشنامها آشنا هستند. یک عیارت بیآزار میتواند به سادگی به جای چیزی کاملاً متفاوت به کار رود.
چگونه این را درست کنیم
بهترین کار برای انجام، تمرین تلفظ آلمانی است و تلاش کنید اگر یک نظر بیان شده را میشنوید که کاملاً متوجه نمیشوید، سریع سراغ نتیجهگیری نروید.
اشتباه شماره ۲: قاطی کردن جنسیتها
زبانآموزان مبتدی تا زبانآموزان سطح متوسط عموماً وقتی تکالیف مربوط به جنسیت را یاد میگیرند به طور بیپایان گیج میشوند. اینها مخصوصاً اگر گویشور بومی زبانی مانند انگلیسی باشید، که از حروف تعریف مذکر، مؤنث و خنثی استفاده نمیکند، سردرگمکننده است. کل این تمرین به نظر بیهوده میرسد- چرا اصلاً به اشیای بیجان، جنسیت اضافه میکنیم؟
چگونه این را درست کنیم
راه حل برای من این نبود که به یک میز (به آلمانی Der Tisch) خیره شوم و به فکر فرو بروم که واقعاً چرا یک نفر تصمیم گرفته که یک تکه از مبلمان باید مذکر باشد. به این درک رسیدم که لغت “Tisch” است که مذکر بود نه خودِ میز. متوجه شدم که نشستن و تحلیل بخشهای یک چیز برای تلاش به متوجه شدن اینکه آیا مردانه به نظر میرسند یا دخترانه، فایدهای ندارد. در عوض باید به بخشهای کلمه نگاه کنم، به دنبال الگوهایی بگردم که به من دربارهی اینکه چه حروف تعریف جنسیتی باید به کار میبردم، سرنخ میدهند.
اشتباه شمارهی ۳: استفاده از ابزار اشتباه برای یادگیری زبان آلمانی
من داستانهای زیادی دربارهی مردمی میشنوم که سالها را صرف یادگیری زبانها در مدارس کردهاند تا صرفاً متوجه شوند نمیتوانند بیش از چند جملهی ساده ر در کنار هم قرار دهند.
من خودم زبان ایرلندی را برای ده سال و آلمانی را به مدت پنج سال در زمان مدرسهام خواندم. فقط وقتی توانستم خودم را در هرکدام از آنها مسلط حساب کنم که مدرسه را رها کردم و کل رویکردم را برای یادگیری زبان تغییر دادم.
اگر مطالعهی کتابهای درسی صرفنظر از متن، حوصلهیتان را بسیار سر میآورد پس احتمالاً در رابطه با مهارت زبانیتان هیچ کار مثبتی نخواهد کرد. احتمالاً چند ساعتی را صرف تلاش برای درک قوانین گرامری کردهاید؛ فرآیندی که به نظرتان انقدر یکنواخت میآید که به احتمال زیاد بیخیال همه چیز میشوید.
یادگیری زبان هرگز نباید یک کار تکراری و طاقتفرسا باشد، وگرنه هدف از آن چیست؟ باید فعالیتی باشد که از انجام آن لذت میبرید و خوشحالید که دائم سر آن برگردید.
چگونه این را درست کنیم
باید راههایی را پیدا کنید که یادگیری آلمانی به شما جواب بدهد. اگر خود را خورهی فیلم به حساب میآورید، فیلمهای انگلیسی را با تعدادی فیلم کلاسیک آلمانی جایگزین کنید. عاشق آشپزی هستید؟ تلاش کنید با استفاده از دستور پخت آلمانی، خمیر شیرینی درست کنید. خیلی مشغولتر از این هستید که دورههای بسط یافتهی مطالعه به کار ببرید؟ از فلشکارتها برای یادگیری واژگان استفاده کنید و از هر دقیقهی اضافی که در طول روز دارید، بهره ببرید.
یادگیری را جالب کرده و به نقطهی اوج روز خود تبدیل کنید و فرصت خیلی بهتری برای موفقیت داشته باشید.
اشتباه شمارهی ۴: قاطی کردن ترتیب کلمات
یک جملهی پایهای از یک فعل و تعدادی لغت دیگر تشکیل میشود. وقتی به زبان بومی خود صحبت میکنید، این لغات را به صورت خودکار با هم قرار میدهید، بدون اینکه نیازی باشد دربارهی آن فکر کنید. با اینحال وقتی شروع به یادگیری یک زبان جدید میکنید، سؤالهای دیگر پیش میآیند. فعل را کجا قرار دهیم؟ سایر کلمات در جمله چگونه به آن مرتبط میشوند؟
انگلیسی تمایل دارد برای نشان دادن کاربری گرامری یک کلمه یا عبارت بر ترتیب واژگانی تکیه کند. جملهی “The dog catches the ball” را با “The ball catches the dog” مقایسه کنید. قرارگیری کلمات “dog” و “ball” میتواند به جملهای ختم شود که معنایی کاملاً متفاوت به خود میگیرد!
با اینحال در زبان آلمانی چندین احتمال برای ترتیب واژگانی در این جمله وجود دارد. چون فعل akkusitiv است (از آنجا که هدف از یک عمل را بیان میکند)، میتوانید بگویید Der Hund fängt den Ball یا Den Ball fängt der Hund. این برای همهی جملات کار نمیکند- تنها وقتی یک حرف تعریف در akkusitiv یا dativ (یک دسته از اسمها که نقش مفعول غیر مستقیم یک فعل را دارد) فرق میکند. اما نشان میدهد که ترتیب واژگانی در آلمانی در مقایسه با انگلیسی میتواند متفاوت باشد.
چگونه این را درست کنیم
قوانین پایه برای به خاطر سپردن در زبان آلمانی عبارتند از:
- فعل اصلی در حالت گذشته یا حال، تقریباً همیشه کلمهی دوم در یک جمله است.
- صورت فعل در دیکشنری (که همیشه به –en ختم میشود) در انتهای جمله قرار میگیرد.
ترتیب واژگانی جنبهای پیچیده از یادگیری یک زبان دیگر است. راه حل چیست؟ از تفاوتها آگاه باشید و با تمرین گفتار خود همگام جلو بروید.