رنگ ها به انگلیسی | آموزش تمام رنگ ها با تلفظ صوتی

رنگ ها به زبان انگلیسی به همراه تصویر و تلفظ صوتی

رنگ‌ها بخشی مهم و جدایی ناپذیر از زندگی ما هستند و همه ما رنگ‌های مورد‌ علاقه خود را داریم. هیچ جایی را نمی‌توان یافت که رنگ در آن حضور نداشته باشد و تمام اشیا در بی‌رنگ‌ترین حالت نیز رنگ دارند! بنابراین رنگ‌ها بخشی از ما و محیط اطراف ما هستند. یادگیری نام رنگ‌ها به زبان انگلیسی دایره لغات زبان‌آموزان را گسترش می‌دهد و آن‌ها را قادر می‌سازد که به راحتی در مورد رنگ چیزهایی که روزانه در اطراف می‌بینند، صحبت کنند و آن‌ها را توصیف کنند.

ویدیو آموزش رنگ ها به انگلیسی

جدول رنگ‌ها به انگلیسی به همراه تصویر

برای شنیدن تلفظ صوتی هر رنگ به پایین همین جدول مراجعه کنید.

نامرنگمعنی
Amberکهربایی
Amethystارغوانی
Aquamarineآبی آسمانی
Azureلاجوردی
Beigeبژ
Blackسیاه
Blueآبی
Blue-greenسبز آبی
Bronzeبرنز
Brownقهوه‌ای
Ceriseسرخ گیلاسی
Chartreuse greenسبز فسفری
Coffeeقهوه‌ای تیره
Copperمسی
Coralمرجانی
Cyan یشمی
Desert sandخاکی
Emeraldسبز زمردی
Goldطلایی
Grayخاکستری
Greenسبز
Indigoنیلی
Ivoryعاج فیلی
Jadeیشمی
Lavenderیاسی
Lemonلیمویی
Lilacیاسی
Maroonزرشکی
Mauveارغوانی روشن
Navy blueسرمه‌ای
Ochreآجری
Oliveزیتونی
Orangeنارنجی
Peachهلویی
Persian blueآبی پرشین
Pink صورتی
Purpleبنفش
Raspberry تمشکی
Redقرمز
Rubyیاقوتی
Salmonگل‌بهی
Sangriaقرمز جگری
Sapphireآبی کبود (یاقوتی)
Scarletسرخ
Silverنقره‌ای
Tanبرنزه، سبزه
Turquoiseفیروزه‌ای
Ultramarineآبی سیر
Violetبنفش
Whiteسفید
Yellowزرد

 تلفظ صوتی رنگ ها به انگلیسی

Amber (کهربایی)

تلفظ Amber (کهربایی)

Amethyst (ارغوانی)

تلفظ Amethyst

تلفظ Aquamarine (آبی آسمانی)

تلفظ Aquamarine

Azure (لاجوردی)

تلفظ Azure

Beige (بژ)

تلفظ Beige

black (سیاه)

تلفظ Black

Blue (سیاه)

Blue-green (سبز آبی)

Bronze (برنز)

Brown (قهوه ای)

Cerise (سرخ گلاسی)

Chartreuse green (سبز نئونی یا فسفری)

Coffee (قهوه ای تیره)

Copper (مسی)

Coral (مرجانی)

Cyan (یشمی)

Desert sand (خاکی)

Emerald (سبز زمردی)

Gold (طلایی)

Gray (خاکستری)

Green (سبز)

Indigo (نیلی)

Ivory (عاج فیلی)

Jade (یشمی)

Lavender (یاسی)

Lemon (لیمویی)

Lilac (یاسی)

Maroon (زرشکی)

Mauve (ارغوانی روشن)

Navy blue سرمه ای

Ochre (آجری)

Olive ( زیتونی)

Orange (نارنجی)

Peach (هلویی)

Persian blue (آبی پرشین)

Pink (صورتی)

Purple (بنفش)

Raspberry (تمشکی)

Red (قرمز)

Ruby (یاقوتی)

Salmon (گل بهی)

Sangria (جگری)

Sapphire (آبی یاقوتی)

Scarlet (سرخ)

Silver (نقره ای)

Tan (برنزه، سبزه)

Turquoise (فیروزه ای)

Ultramarine (آبی سیر)

Violet (بنفش)

White (سفید)

Yellow (زرد)


رنگ های خاص به انگلیسی با تصویر

پس از اینکه نام رنگ‌های اصلی را یاد بگیرید، می‌توانند چیزهای اطراف خود را توصیف کنند. ممکن است گاهی پس از تسلط بر رنگ‌های پایه، زبان‌آموزان بخواهند نام رنگ‌های بیشتری را به زبان انگلیسی بیاموزند یا ممکن است هنگام صحبت کردن در مورد موضوعات مختلفی مانند لباس، غذا یا حتی آب و هوا لازم باشد که به یک رنگ خاص اشاره کنند؛ به عنوان مثال “Look at those grey clouds in the sky!”

همان‌طور که می‌بینید، رنگ‌ها همه‌جا هستند و یادگیری انگلیسی نام آن‌ها برای برقراری ارتباط با دیگران بسیار مهم است.

در این بخش، بسیاری از رنگ ها به انگلیسی را آورده‌ایم. یادگیری این رنگ‌ها دایره لغات شما را گسترش می‌دهد و در نتیجه باعث پیشرفت مهارت‌های مکالمه شما می‌شود.

مثلا رنگ زیر را ببینید:

MAROON

Maroon، قرمز تیره یا‌همان زرشکی است. مانند تصویر زیر:

maroon
maroon

 امروز ۱۲ رنگ جالب دیگر را به شما یاد خواهیم داد.

ممکن برای شما سؤال پیش آمده باشد که این کلمات به چه رنگی اشاره می‌کنند:

 maroon, fuchsia, hazel, ivory…

 احتمالاً رنگ‌های ساده‌ای مانند قرمز، زرد و آبی را در از همان اول که یادگیری انگلیسی را شروع کردید، یاد گرفته‌ باشید. اما به جز این رنگ‌های ساده و ابتدایی، در زبان انگلیسی رنگ‌های فراوان دیگری نیز وجود دارد.

نکته: اگر کمی در اینترنت جستجو کنید، اغلب با فهرست‌ رنگ‌های  بسیار طولانی مواجه می‌شوید. اما بسیاری از آن‌ها در انگلیسی روزمره استفاده نمی‌شوند.  مثلاً ممکن است ۵۰ اصطلاح برای طیف‌های مختلف رنگ قرمز ببینید! اما اصلاً نیازی نیست همه آن‌ها را حفظ کنید. معمولاً این طیف‌بندی‌ها برای توصیف رنگ‌های مختلف رنگ‌مو، لاک ناخن یا وسایل آرایشی استفاده می‌شود و همان‌طور که گفتیم در زندگی روزمره رایج نیستند.

 اما کلماتی که امروز به شما یاد خواهیم داد از رایج‌ترین رنگ ها به انگلیسی هستند. پس در ادامه با ما همراه باشید

BEIGE & TAN

Tan، برنزه یا قهوه‌ای روشن است:

BEIGE & TAN
TAN

و beige، کرمی یا قهوه‌ای بسیار روشن است:

beige
beige

TURQUOISE & TEAL

Turquoise، رنگی بین آبی و سبز است که آبی فیروزه‌ای نام دارد:

TURQUOISE
TURQUOISE

و teal که نسخه تیره‌تر آن است، سبز کله غازی نام دارد.

teal
teal

قبل از دیدن بقیه رنگ ها به شما پیشنهاد می کنیم حتما مطلب روش های یادگیری سریع زبان انگلیسی را نیز ببینید.

IVORY

اسم این رنگ(عاج فیلی) به عاج فیل اشاره دارد که رنگ آن سفید مایل به زرد است:

IVORY
IVORY

LAVENDER

LAVENDER
LAVENDER

Lavender (اسطوخودوس) گلی است که بوی خوبی دارد و نام انگلیسی این رنگ، از این گیاه گرفته شده است. معادل فارسی آن بنفش روشن یا یاسی است.

FUCHSIA

 fuchsia  یا سرخ آبی، رنگی روشن بین قرمز و بنفش است.

FUCHSIA
FUCHSIA

AMBER

Amber (کهربا) نام ماده‌ای سخت شده است که از درختان به دست می‌آید و رنگ آن زرد مایل به قهوه ای است.

AMBER
AMBER

CORAL

Coral (مرجانی)، رنگی صورتی- نارنجی- قرمز است که از موجودی به نام مرجان که در زیر دریا رشد می‌کند، گرفته شده است.

CORAL
CORAL
CORAL solid
CORAL solid

AUBURN

AUBURN
AUBURN

این رنگ، قهوه‌ای تیره مایل به قرمز/نارنجی است و معمولاً برای توصیف رنگ‌ مو از آن استفاده می‌شود.

HAZEL

رنگ Hazel طلایی-قهوه ای است و معمولاً برای توصیف رنگ چشم از آن استفاده می‌شود.

HAZEL
HAZEL

نکات مهم در مورد رنگ ها و کلمات مرتبط آنها

تفاوت بین Color و Colour چیست؟

هر دو کلمه به یک معنا هستند و املای آن بستگی به کشوری دارد که این کلمه در آن استفاده می‌شود.

 کلمه Color  در ایالات متحده و کلمه Colour  در بقیه کشورهای انگلیسی زبان(انگلیس، استرالیا، نیوزلند و …) استفاده می‌شود.

تفاوت بین Gray و Grey چیست؟

این دو کلمه نیز هم‌معنی هستند و املای آن‌ها به کشور بستگی دارد.

 کلمه Gray در ایالات متحده و کلمه Grey در بقیه کشورهای انگلیسی زبان (انگلیس، استرالیا، نیوزلند و …) استفاده می‌شود.

 رنگ‌ها در کجای جمله قرار می گیرند؟

سه روش برای آوردن رنگ در جمله وجود دارد:

  • To Be + رنگ

مثال : My car isblue. ماشین من آبی است.

  • رنگ + اسم

مثال: The blue car is mine. ماشین آبی مال من است.

  • استفاده از رنگ به عنوان اسم.

مثال: the colour of my car. رنگ ماشینم…

کلمات Light – Dark – Bright برای توصیف رنگ ها

برای صحبت کردن درمورد طیف یا شدت رنگ‌ها می‌توانید از عباراتی مانند (Light – Dark – Bright) استفاده کنید.

 Light (روشن) دقیقاً نقطه مقابل [مخالف] Dark (تیره) است.

 Bright: رنگی قوی که به راحتی قابل مشاهده است.

  • Helen has dark green eyes. رنگ چشم‌های هلن، سبز تیره است.
  • His light grey hair made him look very distinguished. (موهای خاکستری روشن او باعث شده بود بسیار خاص به نظر برسد).
  • Her bright pink lipstick doesn’t look good. (رژ لب صورتیِ براق او زیبا به نظر نمی‌رسد.)

کلمات Light ،Dark و Bright قبل از رنگ در جمله می‌آیند.

Colours + ISH برای گفتن شبیه یک رنگ در انگلیسی

اگر دقیقاً نمی‌دانید که چگونه یک رنگ را توصیف کنید، می‌توانید از پسوند -ish  استفاده کنید.

 به عنوان مثال: Greenish ( تقریباً سبز اما نه دقیقاً سبز)

  • The sunset is a beautiful pinkish-purplish colour today.

غروب آفتاب، امروز، رنگ صورتی مایل به بنفش زیبایی دارد.

  • His shirt is lightish blue in colour.

رنگ پیراهن او آبی تقریبا روشن است.


سوال پرسیدن در مورد رنگ ها

بعد از اینکه رنگ ها به انگلیسی را یاد گرفتید حالا وقت آن است سوال پرسیدن در مورد رنگ ها را نیز یاد بگیرید.

What color is …? It’s ..

برای مثال:

–  color is this?

+it’s red.

یا:

-what color is the apple?

+It’s a red apple.

What color do you like?

چه رنگی رو دوست داری؟

-I love violet color and then there are red, orange and blue that I really find interesting as well as attractive.

-I don’t really like any particular color. For me, I would say, I am love with all sorts of colors.

-من عاشق رنگ بنفش هستم و بعد از اون قرمز، نارنجی و آبی رو دوست دارم که به نظر من واقعاً رنگ‌های جالب و جذابی هستن.

 -راستش رنگ خاصی رو دوست ندارم. می‌شه گفت عاشق همه رنگ‌ها هستم.

Why do you like the particular color?

چرا رنگ …. رو دوست داری؟

-The reason I really like violet is because I think it gives a sense of  peace. 

-The reason I love red is because it radiates so much of energy. 

 -رنگ بنفش رو به خاطر اینکه فکر می‌کنم آرامش رو القا می‌کنه، دوست دارم.

 -دلیل اینکه رنگ قرمز رو دوست دارم اینه پر از انرژی هست.

What color would you paint your car? می‌خوای ماشینت رو چه رنگی کنی؟

I think I would definitely go for a black in my car.

احتمالاً رنگ مشکی رو برای ماشینم انتخاب کنم.

Do you like red color? Why/ why not? (رنگ قرمز رو دوست داری؟چرا؟)

-I really am not very fond of red color. 

-Oh! I am in love with red color.

– I am not totally in love with red color, but I think it is surely that one color which is very important in our daily lives.

 -راستش، من زیاد به رنگ قرمز علاقه ندارم.

 -اوه!  من عاشق رنگ قرمز هستم.

 – من زیاد به رنگ قرمز علاقه ندارم، اما فکر می‌کنم این رنگ توی زندگی روزمره ما خیلی مهمه.

Do you usually wear clothes in your favorite color? (معمولاً به رنگ موردعلاقه‌ت لباس می‌پوشی)

No, not really. 

نه زیاد.

Are there any colors you dislike? (رنگی هست که ازش خوشت نیاد؟)

yes, I prefer not having browns around me.

 بله، ترجیح می‌دم رنگ قهوه‌ای رو زیاد توی اطرافم نبینم.


لغات رایج مربوط به رنگ‌ها

در توصیف رنگ ها به انگلیسی برخی مواقع از کلماتی بر می خورید که برای بهتر نشان دادن یک رنگ بسیار مهم است. مثل رنگ خنثی و… در این بخش با این کلمات آشنا می شوید.

 Hue (فام): به طور کلی وقتی می‌گوییم “hue” منظور ما یک رنگ خالص، بدون ته‌ رنگ و سایه است.

Chromaticity: Chroma در اصل کلمه‌ای یونانی است و برای اندازه‌گیری خلوص رنگ استفاده می‌شود.

 Saturation (اشباع): شدت اشباع یک رنگ. رنگی که اشباع بالا دارد، خالی از خاکستری است و  رنگ کم اشباع به خاکستری نزدیک‌تر است.

Monochromatic: طرحی که در آن از یک رنگ یا چند سایه از یک رنگِ خاص استفاده شده باشد. این ترکیب رنگ می‌تواند بسیار تسکین‌دهنده و آرامش‌بخش باشد.

 Analogous: به هر سه رنگی که در چرخه رنگ در کنار هم باشند. (مثال: نارنجی، قرمز-نارنجی و قرمز)   Analogous گفته می‌شود. رنگ‌های Analogous اغلب در طبیعت یافت می‌شوند و دیدن آن‌ها برای چشم بسیار دلپذیر است. معمولاً یک رنگ بیشتر از بقیه رنگ‌ها دیده می‌شود.

 Complementary(مکمل): دو رنگی که در چرخه رنگ مقابل یک‌دیگر قرار دارند (مثلا: قرمز و سبز). رنگ‌های Complementary، همان‌طور که از نام‌شان پیداست، مکمل یک‌دیگر هستند و رنگ‌های یک‌دیگر را تقویت می‌کنند. رنگ سبز در کنار قرمز باعث می‌شود رنگ قرمز، قرمزتر به نظر برسد و بالعکس. طرح‌هایی که در آن‌ها از رنگ مکمل استفاده شده باشد، بسیار پرانرژی هستند.  به همین دلیل اغلب برای لباس‌های ورزشی از رنگ‌های مکمل استفاده می‌شود.

Triadic: سه رنگی که در چرخه رنگ از یکدیگر فاصله داشته باشند.(مثال: قرمز، زرد و آبی)

 Neutral Colors ( رنگ‌های خنثی): رنگ‌هایی که در چرخه رنگ پیدا نمی‌شوند. مانند خاکستری، بژ (کرمی) و قهوه‌ای.

Warm Colors (رنگ‌های گرم): شامل رنگ آبی نمی‌شوند.

Cool Colors(رنگ‌های سرد):  شامل رنگ قرمز نمی‌شوند.

Tints (ته رنگ): افزودن رنگ سفید به رنگ خالص

 Shades (سایه): افزودن رنگ مشکی به رنگ خالص

Tones: اضافه کردن خاکستری به رنگ خالص


۱۰ اصطلاح رایج مربوط به رنگ‌ها

حالا بیایید اصطلاحاتی را ببینیم که رنگ ها به انگلیسی در آنها استفاده شده است. این اصطلاحات خیلی جالب هستند و می توانند شما را غافلگیر کنند.

 1. Out of the blue– به طور تصادفی، بدون اطلاع قبلی، غافل‌گیرکننده‌

 مثال: “That storm came out of the blue and I didn’t have an umbrella!”

 (خیلی یهویی هوا طوفانی شد و من چتر نداشتم!)

 2. Green with envy – بسیار حسود و بدچشم بودن

 :مثال“Katie was green with envy when she saw you got a new car for your birthday.”

(کتی وقتی دید که برای تولدت ماشین جدید گرفتی خیلی حسود شد.)

۳٫ Gray area – چیزی که هنوز در وضعیت نامشخص قرار دارد، تعریف نشده

 :مثال “The issue of allowing mobile phones in the classroom is a gray area right now.”

(مسئله اجازه دادن برای آوردن تلفن های همراه به کلاسِ درس، در حال حاضر در وضعیت نامشخصی قرار دارد.)

 4. Caught red-handed _ گرفتن مچ کسی در حین انجام کاری

 :مثال “He was caught red-handed while stealing those candy bars.”

 (مچ او را درحالی که داشت شیرینی‌ها را می‌دزدید، گرفتند.)

۵٫ Green thumb – فردی که در باغبانی ماهر باشد.

 :مثال“My mother has a green thumb- she can make anything grow!”

(مادر من باغبان ماهری است. او می‌تواند هر چیزی را پرورش دهد!)

 6. Black sheep – طرد شدن، متفاوت بودن با دیگران، وصله ناجور بودن

  :مثال“Rachel is the black sheep in the family because she is an artist whereas everyone else is an economist.”

(ریچل با خانواده‌اش بسیار متفاوت است، زیرا او یک هنرمند است در حالی که بقیه اقتصاددان هستند.)

۷٫ Once in a blue moon – اتفاقی که بسیار به ندرت رخ می‌دهد.

 :مثال “Once in a blue moon you will see that mean professor smile.”

(سالی یه بار می‌توانید لبخند استاد رو ببینید.)

 8. Take the red eye –  سفری که در شب دیرهنگام شروع شود و صبح زود به مقصد برسد.

 :مثال“I took the red eye from California to New York last night and now I am exhausted.”

)من دیشب دیروقت از کالیفرنیا به سمت نیویورک پرواز کردم و الان خیلی خسته‌م.)

۹٫ Tickled pink – بسیار خوشحال بودن

 :مثال“Your grandma was tickled pink that you called on her birthday!”

)مادربزرگت از اینکه توی روز تولدش تماس گرفتی خیلی خوش‌حال شد.)

 10. White lie _ دروغ کوچکی که برای جلوگیری از  صدمه زدن به احساسات دیگران گفته می‌شود. (دروغ مصلحتی)

 :مثال“I didn’t like her dress, but I told a white lie because I didn’t want to offend her”

(من لباس او را دوست نداشتم، اما به او دروغ  گفتم زیرا نمی‌خواستم دلش را بشکنم.)

سوالات متدوال

سفید به انگلسی چی میشه؟

رنگ سفید به انگلیسی White میشه! البته طیف های مختلفی از سفید وجود داره که در همین مطلب به اون اشاره شده است.

سیاه به انگلیسی چی میشه؟

Black کلمه ای که برای سیاه استفاده میشه! تو همین مطلب می تونید تلفظ این کلمه رو ببینید.

صورتی به انگلیسی چی میشه؟

Pink کلمه ای که برای صورتی استفاده میشه! البته Salmon یا گل بهی و رنگ های مختلف نزدیک به صورتی هم وجود دارند که تو این مطلب به انها اشاره شده است.