[pl]آموزشگاه زبان ایران آکسفورد[/pl] به تفاوت یادگیری زبان با یادگیری علوم دیگر می پردازد و می خواهد نشان دهد که در آموزش زبان باید بسیار با دقت نظر عمل کرد ، زیرا در غیر اینصورت نتیجه می تواند یک فاجعه باشد.

به تفاوت یادگیری زبان با یادگیری علوم دیگر توجه کنید:
زبان انگلیسی چگونه یاد گرفته میشود؟
جواب کوتاه برای این سؤال که یادگیری زبان چگونه رخ میدهد اینست که از طریق روبرو شدن و مواجهه با زبان صورت میگیرد. دربارهی داشتن نیاز برای استفاده از آن زبان با هدف بروز دادن خودتان است، تا بفهمید سایر افراد چه میگویند و تا حرف خودتان نیز درک شود. از طریق در معرض قرار گرفتن رخ میدهد؛ برای انجام اینکار باید در معرض زبان قرار بگیرید. در گذشته چیز جالب راجع به یادگیری زبان این بود که غالباً زبان را از یک کتاب میآموختید و به شما کمی قوانین دستور زبانی و یکسری واژگان یاد میدادند و سپس این وظیفهی زبانآموز بود که تکهها را بهم بچسباند. با رویکردی ارتباطیتر که دنبال میشود، این قضیه خیلی تغییر کرده است. کلید اینست که فرصتهای تمرین اسپیکینگ و لیسنینگ را بیابید. یادگیری یک زبان دوم از یادگیری زبان اول متفاوت است چون برای بیشتر افراد نیاز ضروری برای برقراری ارتباط با استفاده از زبان جدید وجود ندارد. برای ساخت زبانآموزان کارآمدتر باید احتیاج به استفاده از زبان دوم و فرصتها برای تمرین را به وجود بیاوریم- یعنی شیوهای که یادگیری زبان اول طی آن رخ داده است را شبیهسازی کنیم. این یعنی تآمین بازخورد مثبت وقتی مردم در حال یادگیری هستند، مانند کمک به آنها در تصفیهی مهارتهایشان. وقتی یک کودک میگوید: «مامان، توپ!» مادرش میگوید: «بله، مامان توپ را دارد.» او استفادهی زبان را نقد نمیکند، او آن را تشویق کرده و مدلی برای استفادهی صحیح فراهم میکند که کودک هم پس از آن بر اثر تعامل با شخصی که توانایی بالاتر دارد، یاد میگیرد.
زبان رشتهای متفاوت است
تفاوت کلیدی بین یادگیری زبان و موضوعاتی مثل علوم و ریاضیات اینست که میتوانید یک زبان را از ابعاد مختلفی یاد بگیرید. شما رشد میکنید و زبان خود را با توجه به نیاز خود توسعه میدهید- و مردم هم که نیازهای مختلف دارند. برخی افراد زبان خود را با استفاده از واژگانی مشخص پرورش میدهند. برای مثال اگر در صنعت آرایش مو کار کنید، به مهارتهای انگلیسی گفتاری خوب و دایره واژگان مخصوص نیاز خواهید داشت، که از شخصی مثل من که در حوزهی ارزیابی زبانی و تدریس کار میکند متفاوت است.
اگر مشغول یادگیری یک علم یا ریاضیات هستید، عناصر علمی روی یکدیگر ساخته میشوند، در حالیکه در زبان عناصر دانش بیشتر موازی هستند. شما استفادهی خود از زبان را با توسعه دادن به آن، که مخالف با صرفاً تلمبار کردن است، گسترش میدهید. البته که مشترکات زیادی هم وجود دارد. همانطور که اگر در علم کمی شیمی و فیزیک بلد نباشید نمیتوانید زیستشناسی را به خوبی درک کنید، چنانچه قرار باشد ۱۰۰۰ نفر را برای لغاتی که بیشتر از همه استفاده میکنند تحلیل نمایید، مقادیر زیادی همپوشانی رخ خواهد داد.
ساختن زبانآموزانی کارآمدتر و مؤثرتر
تمرکز موسسهی ما بر روی سودمندی، دربارهی تحویل خروجیهای زبانآموزان به تناسبی است که قصد به تحقق آن را داشتیم. این تا یک اندازه از دانستن آنچه زبانآموزان نیاز دارند و طراحی راهی شخصی به سمت مهارت بعنوان راهی کارامدتر در مسیر اهدافشان، نشأت میگیرد. یکی از بیواسطهترین راهها برای شبیهسازی یادگیری زبان اول از طریق تبدیل دو شکایت متداول مدرسین-برای مثال اینکه کلاس بیش از حد بزرگ است و نمیتوانند بر روی همهی دانشآموزان تمرکز کنند و اینکه زبانآموزان از جهت توانایی بسیار با هم فرق میکنند – به مزایا است. اگر کلاستان بزرگ است و گسترهی وسیعی از تواناییهای وجود دارد، پس از دانشآموزان بخواهید که با یکدیگر صحبت کنند. فراهم کردن شرایط برای صحبت دانشآموزان به صورت دو نفری یا در قالب گروه یکی از روشهای شبیهسازی مثال مادر و کودکی است که قبلاً ذکر کردم. پس بجای آنکه معلم با کلاسی متشکل از ۳۰ دانشآموز صحبت کند، ۱۵ زوج از دانشآموزان یا شش گروه پنجنفری میتوانند دربارهی وظایف دنیای واقعی که مستقل از زبان است، صحبت کنند.