نقش انگیزه در آموزش زبان
آموزشگاه زبان ایران آکسفورد به نقش انگیزه در آموزش زبان می پردازد و مقایسه ای را بین دو زبان آموز با انگیزه و بی انگیزه انجام می دهد.
اما نقش انگیزه در آموزش زبان را می بینیم:
پائولا یک زبان آموز عادی انگلیسی است که در کل سطح پایینی از انگیزه را دارد. او لحظات گاه و بیگاهی از انگیزهی زیاد به سراغش می آید – مانند روز قبل از امتحان انگلیسیاش یا موقعی که نمیتوانست با آن مشتری خارجی که او را در محل کارش صدا کرده بود، ارتباط برقرار کند. این جور موقعیتها باعث میشوند تا او فکر کند ‘من باید یک فکری برای انگلیسی خود کنم!’. با این حال، خیلی به ندرت اتفاق میافتند – کمتر از یک دفعه در ماه. پس حتی اگر او کاملاً با شدت مطالعه کند (برای مثال به مدت دو روز کامل قبل از امتحان)، نتایج ضعیف خواهند بود، چون ۹۰% از چیزهایی را که در عرض یک ماه یاد گرفته است، فراموش میکند. این تعجبی ندارد: با توجه به روشی که حافظهی انسان کار میکند، شما باید همیشه چیزها را دوره کنید؛ در غیر این صورت آن ها را فراموش میکنید.
حالا بیایید به یک زبان آموز انگلیسی دیگر نگاهی بیندازیم: جودی. جودی تقریباً هر روز به مدت ۳۰ دقیقه برای زبانآموزان انگلیسی رمان مخصوصی را میخواند (نوشته شده به زبان سادهی انگلیسی). او یک دیکشنری انگلیسی به انگلیسی خرید و وقتی جملهای را در کتابش متوجه نمیشود از آن استفاده میکند تا به دنبال لغات انگلیسی بگردد. در ابتدا خواندن مداوم سخت بود: خواندن کتب و استفاده از دیکشنری ‘فعالیتهایی عادی’ برای او نبودند. و هر جملهی انگلیسی یک چالش بود.
اما حالا، بعد از فقط دو هفته، او میتواند خیلی سریعتر بخواند. در حال خواندن، او اغلب به لغاتی بر می خورد که در دو هفته ی گذشته آن ها را یاد گرفته است. وقتی او چنین لغتی را شناسایی می کند، لازم نیست در دیکشنری به دنبال آن بگردد و می داند که پیشرفت خوبی کرده است. جودی احساس میکند که به تازگی انگلیسی زیادی یاد گرفته است، و مشتاق است تا بیشتر بیاموزد. هر روز، منتظر است تا کتاب خود را بخواند. جودی در مسیر درستی است. او به زودی قادر خواهد بود تا روزنامهها و منابع دیگر نوشته شده برای گویشوران بومی را به انگلیسی بخواند.